۹ نتیجه برای Hassanzadeh
زهرا حسنزاده، محمد امین عدالت منش، معصومه ثقه الاسلام، سید محمود حسینی،
دوره ۲، شماره ۳ - ( تابستان - ۱۳۹۳ )
چکیده
مقدمه: پیشنهاد شده است که حملات تشنجی مکرر منجر به تخریب نورونهای هیپوکامپ و اختلال حافظه میشود. برخی اثرات درمانی از قبیل ضد دردی، حفاظت نورونی، آنتی اکسیدانی و ضد تشنجی برای سیاهدانه گزارش شده است. در مطالعۀ حاضر، اثرات عصارۀ هیدروالکلی سیاهدانه بر اختلال حافظۀ فضایی ناشی از تشنجهای ایجاد شده توسط پنتیلن تترازول (PTZ) در موش صحرایی بررسی شد. مواد و روشها: موشهای صحرایی نر نژاد ویستار به ۵ گروه تقسیم شدند: گروه ۱ (گروه کنترل) سالین دریافت کردند. حیوانات در گروه ۲ (گروه PTZ)، سالین دریافت کردند و PTZ تزریق شد (۵۰ میلیگرم/کیلوگرم به صورت داخل صفاقی). گروههای ۳ (PTZ + عصارۀ سیاهدانه ۱۰۰)، ۴ (PTZ + عصارۀ سیاهدانه ۲۰۰) و ۵ (PTZ + عصارۀ سیاهدانه ۴۰۰) به ترتیب با دوزهای ۱۰۰، ۲۰۰ و ۴۰۰ میلیگرم/کیلوگرم از عصارۀ سیاهدانه (به صورت داخل صفاقی)، ۳۰ دقیقه قبل از هر تزریق PTZ به مدت ۵ روز متوالی درمان شدند. در نهایت حیوانات با استفاده از تست ماز آبی موریس مورد بررسی قرار گرفتند. یافتهها: حیوانات گروههای PTZ + عصارۀ سیاهدانه ۱۰۰، PTZ + عصارۀ سیاهدانه ۲۰۰ و PTZ + عصارۀ سیاهدانه ۴۰۰ به طور معنیداری نمرۀ تشنج کمتری نسبت به گروه PTZ داشتند. تأخیر در شروع تشنجها نیز به طور قابل ملاحظهای در این گروهها بیشتر از گروه PTZ بود. درتست ماز آبی موریس، مدت زمان سپری شده و مسافت طی شده در ربع هدف توسط حیوانات گروه PTZ نسبت به گروه کنترل کمتر بود. پیش درمانی با همۀ دوزهای عصاره، زمان سپری شده و مسافت طی شده در ربع هدف را نسبت به گروه PTZ افزایش داد. نتیجهگیری: مطالعۀ حاضر پیشنهاد میکند که عصارۀ هیدروالکلی سیاهدانه دارای اثرات مفیدی بر اختلالات حافظۀ فضایی در تشنجهای مدل PTZ میباشد.
Hadi Aligholi ، Gholamreza Hassanzadeh ، Seyed Mahdi Rezayat ، Hassan Azari ، Shahram Ejtemaei Mehr، Mohammad Akbari ، Sayed Mostafa Modarres Mousavi، Fatemeh Alipour، Ali Gorji ،
دوره ۲، شماره ۴ - ( ضميمه پاييز مجله شفاي خاتم ۳ - ۱۳۹۳ )
چکیده
لطفاً به چکیده انگلیسی مراجعه شود.
Fatemeh Attari ، Gholamreza Hassanzadeh، Hadi Aligholi ،
دوره ۲، شماره ۴ - ( ضميمه پاييز مجله شفاي خاتم ۳ - ۱۳۹۳ )
چکیده
لطفاً به چکیده انگلیسی مراجعه شود.
هدی پسندمژده، بهمن زینلی، هادی علیقلی، ایرج کاشانی رادگردی، سجاد سحاب نگاه، غلامرضا حسن زاده،
دوره ۳، شماره ۴ - ( پاييز - ۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه: بیماری آلزایمر شایعترین اختلال تحلیل برندۀ عصبی با شیوع یک هشتم یا حدود ده درصد از افراد مسنتر از ۶۵ سال است. برای رسیدن به القاء زوال پیشرونده و تحلیل عصبی، تزریق درون بطنی استرپتوزوسین، یک فاکتور دیابتوژنیک، انجام شد. از آنجایی که این مدل منجر به اختلالات رفتاری، اختلال انرژی و مصرف گلوکز شد، یک مدل مناسب برای آلزایمر است. کاهش توان سلولهای بنیادی در ناحیۀ تحت بطنی، یکی از نواحی نوروژنیک مغز، در بیماری آلزایمر گزارش شده است. در این مطالعه، ما تأثیر تجویز درون بطنی استرپتوزوسین در تکثیر سلول بنیادی در ناحیۀ تحت بطنی را آزمایش کردیم. مواد و روشها: ۳۰ سر موش صحرایی ویستار نر به ۳ گروه تقسیم بندی شدند، شامل: کنترل، شم و STZ. تزریق دارو (۳ میلیگرم/کیلوگرم -تزریق درون بطنی) در بطنهای جانبی در روزهای ۱ و ۳ بعد از بهبودی از عمل جراحی انجام شد. سرانجام، بعد از کشت سلول ناحیۀ تحت بطنی، تکثیر سلول توسط سنجش شاخصهای ریخت شناسی، تعداد و قطر نوروسفرها اندازهگیری شد. یافتهها: مطالعۀ ما نشان داد که تکثیر شاخصها از قبیل قطر و تعداد نوروسفرها، در گروه درمان در مقایسه با گروههای کنترل و شم به طور معنیداری کاهش داشت. نتیجهگیری: اطلاعات ما نشان داد که استفاده از استرپتوزوسین تکثیر سلولهای بنیادی در ناحیۀ تحت بطنی مغز را کاهش میدهد.
Hadi Aligholi، Hassan Azari، Gholamreza Hassanzadeh، Ali Gorji،
دوره ۳، شماره ۴ - ( ضميمه پاييز مجله شفاي خاتم ۳ - ۱۳۹۴ )
چکیده
لطفاً به چکیده انگلیسی مراجعه شود.
Zabihollah Hassanzadeh،
دوره ۴، شماره ۴ - ( ضميمه پاییز مجله شفاي خاتم ۲ - ۱۳۹۵ )
چکیده
لطفاً به چکیده انگلیسی مراجعه شود.
Morteza Gholaminejhad، Gholamreza Hassanzadeh، Mohammad Akbari،
دوره ۶، شماره ۲ - ( ضميمه بهار مجله شفاي خاتم ۱ - ۱۳۹۷ )
چکیده
لطفاً به چکیده انگلیسی مراجعه شود.
رضا گرجی، سعید حسنزاده، سوگند قاسمزاده، مسعود غلامعلی لواسانی،
دوره ۸، شماره ۴ - ( پاییز ۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: اختلالات طیف اتیسم ازجمله اختلالاتی است که شیوع آن در سالیان اخیر گسترشیافته و ازاینرو پژوهشهای گستردهای در جهت تشخیص ابعاد مختلف آن انجام میشود. غربالگری و تشخیص اتیسم همواره یکی از نیازهای اساسی در این حوزه بوده است. پژوهش حاضر باهدف بررسی کارآمدی مقیاس رتبهبندی اتیسم گیلیام (گارز) در سطح دنیا صورت گرفته است. مواد و روشها: با استفاده از روش پژوهش مرور نظامدار و با واژگان کلیدیGilliam Autism Rating Scale،Autism Spectrum Disorders screening tools در منابع اطلاعاتی Googlescholar، Scopus، springer، sciencedirect، magiran و SID در طی سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۹ تعداد ۱۳۵ مقاله به دست آمد که ۵۲ مقاله ویژگیهای روانسنجی سایر ابزارهای تشخیصی و ۸۳ مقاله شامل ۳۴ مقاله بهعنوان ابزار تشخیصی، ۳۲ مقاله بیان یافتههای پژوهشهای دیگر و ۱۷ مقاله یافتههای روانسنجی گارز بودند. یافتهها: نتایج نشان داد که ویرایشهای مختلف گارز به زبانهای اردنی، کرهای، چینی، ترکی، اسپانیایی، عربی و فارسی ترجمهشده است و در این میان ویرایش دوم بیشتر موردبررسی قرارگرفته است البته با توجه به این نکته که ویرایش سوم در سال ۲۰۱۴ منتشرشده است. از سوی دیگر یافتههایی در مؤلفههای روانسنجی مانند حساسیت (۰/۴۸ تا ۰/۹۹) و ویژگی (۰/۴۸ تا ۱) بهدستآمده است. نتیجهگیری: نتایج نشان میدهد که گارز و نسخههای گوناگون آن بهعنوان ابزار تشخیص اتیسم در تحقیقات زیادی مورداستفاده قرارگرفته است که نشاندهنده اهمیت آن است. بر طبق آنچه گفته شد بررسی ویژگیهای روانسنجی مقیاس گارز که بر اساس DSM تدوینشده است، برای استفاده از این مقیاس در فرآیند تشخیص اهمیت مییابد.
نیوشا اصلانی مقدم، سعید حسن زاده، سوگند قاسم زاده،
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( زمستان ۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: برتری طرفی یکی از شاخصهای تحول طبیعی مغز است. ارتباط بین برتری طرفی و اختلال نقصتوجه_ بیشفعالی کانون توجه برخی مطالعات قرار گرفته است. مطالعه حاضر با هدف مقایسه برتری طرفی در دانشآموزان با و بدون اختلال نقصتوجه_ بیشفعالی انجام شد. مواد و روشها: جامعه آماری پژوهش از بین ۱۳۰ دانشآموز (۵۷ دختر و ۷۳پسر) ۶ تا ۱۲ ساله شهر تهران، ایران انتخاب شد. و با غربالگری اولیه توسط معلم، دانشآموزان مشکوک انتخاب و به وسیله مقیاس مشکلات رفتاری کودکان کانرز فرم والدین و فرم معلم (۱۹۹۹) و مصاحبه بالینی براساس ملاکهای ویرایش پنجم DSM، ۶۵ نفر با اختلال نقصتوجه- بیشفعالی انتخاب شدند. همچنین ۶۵ دانشآموز عادی از همان پایه و مدارس به صورت تصادفی در گروه کنترل قرار گرفتند. آزمودنیها در ۴ گروه بهنجار، با نقصتوجه، با بیشفعالی و با نوع ترکیبی نقصتوجه و بیشفعالی قرارگرفته و برتری طرفی آنها با پرسشنامههای دستبرتری ادینبورگ (۱۹۷۰) و چاپمن (۱۹۸۷)، پابرتری واترلو (۱۹۹۸) و چشم برتری توسط چند آزمایش بررسی شد. یافتهها: تحلیل دادهها با استفاده از آزمون خی دو حاکی از آن بود که بین گروه نقصتوجه/ بیشفعالی و عادی در هر سه مؤلفه دست، چشم و پا برتری، تفاوت معناداری مشاهده شد. بهعلاوه بین گروه نقصتوجه و عادی و همچنین بین گروه بیشفعال و عادی در مؤلفههای دست و چشم برتری تفاوت معنیدار مشاهده گردید، اما در مؤلفه پا برتری این تفاوت معنیدار نبود. نتیجهگیری: از تحلیل یافتههای پژوهش میتوان به این نتیجه رسید که بین برتری طرفی در دانشآموزان با اختلال نقصتوجه_ بیشفعالی و همسالان عادی آنها تفاوت معنیداری وجود دارد.