۱۰ نتیجه برای آگاهی
مهدی مدنیفرد، مهرداد مظاهری، نادیا جنت پور،
دوره ۶، شماره ۲ - ( ۱-۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: نواختن ابزار موسیقی مستلزم هماهنگی حرکتی بالا، یکپارچگی حسی و همکاری میان مناطق مختلف مغز است که بر عملکردهای شناختی اثرگذار است. هدف از این مطالعه ارزیابی کارکردهای عصب شناختی اجرایی در افراد نوازنده و غیر نوازنده بود. مواد و روشها: این یک مطالعه توصیفی و علّی –مقایسهای میباشد. ۱۲۰ نفر از طریق روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و به دو گروه نوازنده (۶۰ نفر) و غیر نوازنده (۶۰ نفر) تقسیم شدند. همه افراد پرسشنامه نارسایی کنش وری اجرایی بارکلی و انعطافپذیری شناختی را تکمیل نمودند. یافتهها: نتایج ما نشان داد که افراد غیر نوازنده انعطافپذیری و کارکردهای اجرایی ضعیفتری در مقایسه با افراد نوازنده داشتند. همچنین نوازندگانی که برای مدت طولانیتری تمرین داشتند و در سنین پایینتر آموزش خود را شروع کردند نمرات بالاتری در انعطافپذیری شناختی و کارکردهای اجرایی داشتند. نتیجهگیری: این دادهها نشان میدهد که آموزش و تمرینات موسیقی میتواند نقش مهمی در ارتقاء سطوح کارکردهای عصب شناختی داشته باشد.
حسین حسین پور، مهدی اکبری، جعفر حسنی، فاطمه زرگر،
دوره ۸، شماره ۲ - ( ۱-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: سردردهای میگرنی یکی از شایعترین انواع سردرد میباشد که باعث افت عملکرد قابل توجهی میشود. آشفتگی خواب از نشانههای رایج و یکی از عوامل محرک میگرن است. هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی دارودرمانی ترکیبشده با درمان کوتاهمدت ذهنآگاهی و دارودرمانی در کاهش ناتوانی ناشی از میگرن و بهبود کیفیت خواب زنان مبتلا به میگرن بود. مواد و روشها: مطالعۀ حاضر یک طرح نیمه آزمایشی با پیشآزمون -پسآزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام زنان مبتلا به سردرد میگرنی مراجعهکننده به کلینیک سایکوسوماتیک اصفهان طی ماههای مرداد تا مهر سال ۱۳۹۷ بود. ۲۸ بیمار مبتلا به میگرن به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (دارودرمانی ترکیبشده با درمان کوتاهمدت ذهنآگاهی) و گروه کنترل (دارودرمانی) قرار گرفتند. به منظور جمعآوری دادهها از مقیاسهای سنجش ناتوانی ناشی از میگرن و کیفیت خواب پیتزبورگ استفاده شد. یافتهها: دارودرمانی ترکیبشده با درمان کوتاهمدت ذهنآگاهی به طور معنیداری سبب کاهش ناتوانی ناشی از میگرن و شدت آن، بهبود کارایی و کیفیت خواب، کاهش تأخیر در به خواب رفتن و اختلال در عملکرد روزانه در مقایسه با گروه کنترل گردید. اگرچه فراوانی سردرد و سایر مؤلفههای کیفیت خواب بین گروهها تفاوتی نداشت. نتیجهگیری: این یافتهها نشان میدهد که درمان کوتاهمدت مبتنی بر ذهنآگاهی علاوه بر دارودرمانی میتواند در بهبودی اختلال میگرن و کیفیت خواب بیماران مبتلا به میگرن اثربخش باشد.
میثم رضایی، باقر سرداری،
دوره ۹، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: نارسایی در بازداری پاسخ آسیبی اساسی در اختلال نقص توجه/بیشفعالی بوده و بهعنوان هسته اصلی از هم پاشیدگی فرایندهای پردازشی در کارکردهای اجرایی این اختلال محسوب میشود. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخله ذهن آگاهی بر بازداری پاسخ در کودکان با علایم نقص توجه/بیشفعالی انجام شد. مواد و روشها: این پژوهش از نوع مطالعات نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون –پسآزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشآموزان پسر مشغول تحصیل در مدارس دوره متوسطه اول شهر ماکو در سال تحصیلی ۹۸- ۹۷ بود. از این جامعه، نمونهای به حجم ۲۴ نفر به روش نمونهگیری هدفمند با استفاده از پرسشنامه علائم مرضی کودکان (CPRS-۴۸) انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. آزمون برو/نرو (Go/No Go) در دو مرحله پیشآزمون و پسآزمون بر روی شرکتکنندگان اجرا شد. تجزیه وتحلیل دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیری انجام شد. یافتهها: تحلیل دادهها نشان داد که مداخله ذهن آگاهی منجر به تفاوت معنادار بین گروهها در بازداری پاسخ به میزان ۶۴ درصد و در مؤلفههای آن شامل خطای ارائه ۳۹ درصد، خطای حذف ۴۴ درصد و زمان واکنش ۴۶ درصد شده است. نتیجهگیری: مداخله ذهن آگاهی راهبرد مناسبی برای بهبود بازداری پاسخ در کودکان با علایم نقص توجه/بیشفعالی است و میتوان از آن بهعنوان یک شیوه مداخلهای موثر استفاده نمود.
الهام پورافروز، سعید ستایشی، ایمان الله بیگدلی، میرمحسن پدرام،
دوره ۹، شماره ۲ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: محققان هوش مصنوعی در تلاشاند هوش انسانی را روی دستگاه پیاده کنند. این مطالعه با هدف ایجاد یک مدل رایانهای پیش بینی کننده مناسب جهت ارزیابی اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تحریکپذیری انجام شد. مواد و روشها: طرح پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی و با روش پیشآزمون- پسآزمون بود. آزمودنیهای پژوهش حاضر ۱۳۵ نفر از افراد مراجعهکننده به مرکز مشاوره خانه مهر در مشهد بودند و در یک دوره ۸ جلسهای شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT) شرکت کردند. در مجموع ۱۱ دوره MBCT برگزار شد و ۱۰ تا ۱۴ نفر در هر دوره شرکت کردند. شرکت کنندگان پرسشنامه تحریکپذیری (پورافروز و دیگران) را در دو مرحله (قبل از درمان و بعد از درمان) تکمیل کردند. به منظور بررسی تفاوتهای پیشآزمون تا پسآزمون در این تحقیق، از تحلیل واریانس اندازهگیریهای مکرر استفاده شد. یافتهها: یافتههای آماری نشان داد که تفاوت معنیداری میان نمرات پیشآزمون و پسآزمون تحریکپذیری وجود داشت. اندازه اثر ذهن آگاهی نیز ۸۳ درصد بود. برای توسعه مدل پیش بینی، سه مدل بیزی، رگرسیون و شبکه عصبی مقایسه شد. مدل بیزی، با صحت دادههای تست ۹۳ درصد مناسبترین مدل در نظر گرفته شد. علاوه بر این، مدلهای بیزی با خوشهبندی ورودی و خروجی (۷/۸۵ درصد)، بیزی با ردهبندی (۴۹/۷۱ درصد)، شبکه عصبی ترتیبی (۲۹/۶۴ درصد)، مدلهای مناسبی برای پیش بینی تاثیرگذاری دورههای ۸ جلسهای ذهن آگاهی بر کاهش تحریکپذیری شناخته شدند. مدلهای بیزی با خوشهبندی خروجیها، رگرسیون با یک خروجی و شبکه عصبی کانوولوشنی نیز دقت پیش بینی کافی برای اثر گذاری ذهن آگاهی را نداشتند. نتیجهگیری: به کمک مدلسازی شناختی میتوانیم اثر بخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را بر روی میزان تحریکپذیری افراد پیش بینی کنیم.
مهدی افضلی نیا، ایمان الله بیگدلی، جواد صالحی فدردی،
دوره ۹، شماره ۲ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: یکی از مجادلات چالش برانگیز عمده در علوم شناختی نقش توجه در آگاهی است. اعتقاد کلی بر این است که توجه برای آگاهی ضرروری است. با این وجود، برخی پژوهشها در موقعیتهایی مانند حافظه حسی نشان دادهاند که آگاهی بدون توجه رخ میدهد. در پژوهشهای پیشین، استفاده از تکالیف دوگانه حافظه حسی که در آنها برای بررسی آگاهی در تکلیف مرکزی، توجه به صورت مکانی به تکلیف جانبی منحرف شده است، مشکل انتظارات و دانش پیشین در ادراک محرک را ایجاد کرده است. هدف مطالعه حاضر، بررسی استلزام توجه برای آگاهی در حافظه حسی با استفاده از پارادایم تعدیل یافته استروپ بود. مواد و روشها: ۳۰ نفر شرکتکننده به شیوه نمونهگیری داوطلبانه و به صورت تصادفی در دو گروه گزارش ناقص و گزارش کامل انتخاب شدند. یافتهها: شرکتکنندگان به صورت معنیداری پاسخهای صحیح بیشتری در گروه گزارش ناقص، نسبت به گروه گزارش کامل در هر دو شرایط همخوان و ناهمخوان داشتند. این نشان میدهد که سوگیری توجه به پردازش واژه در شرایط ناهمخوان، پاسخهای صحیح را نسبت به موقعیت همخوان کاهش نداد. نتیجهگیری: توجه برای آگاهی در حافظه حسی ضروری نیست.
فهیمه دهقانی، فائزه ضیایی، ندا عاصمی زواره،
دوره ۹، شماره ۳ - ( ۴-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: هیجانات مراقبین میتواند بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به صرع اثرگذار باشد. هدف این پژوهش بررسی نقش واسطهای ابعاد هوش معنوی در رابطه بین ذهنآگاهی و هیجان ابراز شده در مراقبین بیماران مبتلا به صرع بود. مواد و روشها: مطالعه حاضر از نوع توصیفی مقطعی بود. نمونه پژوهش شامل ۹۰ نفر از بیماران مبتلا به صرع و مراقبین آنها بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامههای هیجان ابراز شده، مهارتهای ذهنآگاهی کنتاکی و هوش معنوی پاسخ دادند. فرضیه پژوهش با استفاده از تحلیل رگرسیون به روش سلسله مراتبی با بهرهگیری از مراحل پیشنهادی بارون و کنی مورد بررسی قرار گرفت. یافتهها: تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که در مرحله اول، ذهنآگاهی (۰/۳۹-=β) قادر به پیش بینی هیجان ابرازشده است. در مرحله دوم، ذهنآگاهی (۰/۲۸-=β) و تنها بعد توانایی مقابله با مشکلات هوش معنوی (۰/۲۷-=β) هیجان ابرازشده را پیشبینی میکنند. با توجه به کاهش میزان بتای ذهنآگاهی در مرحله دوم نسبت به مرحله اول نقش واسطهای جزئی زیرمقیاس توانایی مقابله با مشکلات در رابطۀ بین ذهنآگاهی و هیجان ابراز شده تایید میشود. نتیجهگیری: ذهنآگاهی با هیجان ابراز شده مراقبین بیماران مبتلا به صرع ارتباط دارد و توانایی مقابله با مشکلات بهعنوان یکی از ابعاد هوش معنوی در این رابطه نقش میانجی دارد. لذا پیشنهاد میشود به آموزشهای روانشناختی در زمینه ارتقاء ذهنآگاهی و هوش معنوی مراقبین بیماران صرع توجه بیشتری شود.
هادی خانمرادی، سولماز کریمی، صغری خانمرادی، احمدرضا براهیمی، علی جهانبازی جهان آباد،
دوره ۹، شماره ۳ - ( ۴-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: هدف اولیه مراقبتهای ویژه پس از جراحی مغز و اعصاب شناسایی و پیشگیری از تخریب عصبی با ارائه فعالیتهای حمایتی برای حفظ هموستاز پایدار است. عواملی مانند جراحی، بیهوشی یا سایر مسائل مربوط به بیماری بر وضعیت پس از عمل بیماران تأثیر میگذارد. در این راستا، کادر پرستاری و پزشکی آگاه از اقدامات جراحی مغز و اعصاب، باید دوره نظارت و پیگیری خاصی را در مدت کوتاهی پس از جراحی برنامهریزی کنند. در بسیاری از مراکز جراحی مغز و اعصاب، دوره مراقبت پس از عمل در جراحیهایی مانند کرانیوتومی محدود، ممکن است نسبتاً کوتاه باشد. با این حال بروز ادم مغزی، خونریزی داخل جمجمه، تشنج یا سایر شرایط تهدید کننده زندگی، مراقبتهای بعد از عمل را برای چند روز طولانی میکند. بهطور کلی حفظ ایمنی راههای هوایی، از بین بردن نیاز به تهویه مصنوعی، کنترل گردش خون و تعادل مایعات، تغذیه، کنترل آرام بخشها و مسکنها از اصلیترین مراقبتها هستند. توجه دقیق به هر یک از این مسائل برای بهبود نتایج جراحی مغز و اعصاب ضروری است. نتیجهگیری: مدیریت قوی مراقبتهای بعد از عمل، بهویژه در مراحل اولیه، برای اطمینان از شرایط مناسب قبل از عمل ضروری است. پرستاران نقش مهمی در نظارت بر بیماران پس از رویدادهای جراحی مغز و اعصاب دارند.
راهب جعفری، عزت اله احمدی،
دوره ۹، شماره ۴ - ( ۷-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: طبق مطالعات پژوهشی نقش عوامل روانشناختی در بروز بیماریهای قلبی غیر قابل انکار است. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه حساسیت سیستمهای مغزی- رفتاری و فراشناخت با بدتنظیمی هیجان در بیماران قلبی بود. مواد و روشها: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این مطالعه را مبتلایان به نارسایی قلبی مرکز درمانی قلب و عروق شهید مدنی تبریز در سال ۱۳۹۷ تشکیل میدهند که بر اساس جدول مورگان و با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس تعداد ۱۲۰ نفر انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای شخصیتی گری- ویلسون، فراشناخت ولز و بدتنظیمی هیجانی گراتز و رومر استفاده شد. یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد که بدتنظیمی هیجانی با سیستم فعالساز رفتاری رابطه منفی و معنیدار و با سیستمهای بازداری رفتاری و جنگ و گریز رابطه مثبت و معنیداری دارد. همچنین بین بدتنظیمی هیجانی با باورهای مثبت در مورد نگرانی، باورهای منفی در مورد نگرانی، اطمینان شناختی و وقوف شناختی رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد. بین بدتنظیمی هیجانی با خرافات، تنبیه و مسئولیتپذیری رابطه مشاهده نشد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که متغیرهای گریز، سیستم بازداری رفتاری و فعالساز رفتاری به ترتیب قادرند تغییرات متغیر بدتنظیمی هیجانی را در بیماران قلبی پیشبینی کنند. نتیجهگیری: حساسیت سیستمهای مغزی- رفتاری و فراشناخت نقش مهمی در میزان بدتنظیمی هیجانی بیماران مبتلا به نارسایی قلبی دارد.
رضا محمدزاده گان، ابوالفضل فرید، غلامرضا چلبیانلو حسرتانلو، جواد مصرآبادی،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۱-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: کودکان دچار نقص توجه/بیش فعالی اغلب مشکلات عمدهای در تواناییهای هیجانی و شناختی نشان میدهند که پیامدهای جدی بر عملکرد تحصیلی و اجتماعی آنها دارد. لذا تلاش های رو به رشدی برای بهبود این تواناییها از طریق مداخلات عصبی- روانشناختی در حال انجام است تا این کودکان را برای چالشهای آینده آماده سازند. این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی برنامه یادگیری اجتماعی- هیجانی مبتنی بر ذهنآگاهی با/ و بدون تحریک فراجمجمهای مغز بر خودتنظیمی هیجانی و عملکرد حل مساله در کودکان دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی انجام شد. مواد و روشها: پژوهش حاضر از نوع مطالعات نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشآموزان ۱۱ تا ۱۴ سال مراجعه کننده به مراکز مشاوره کودک و نوجوان شهر خوی در سال ۱۴۰۱-۱۴۰۰ بود. چهل و پنج کودک مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیشفعالی از نوع مرکب از بین افرادی که برای درمان وارد این مراکز شدند، به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در یک گروه کنترل و دو گروه آزمایش جایگزین شدند. آزمودنیهای گروههای آزمایشی اول برنامه یادگیری اجتماعی- هیجانی مبتنی بر ذهنآگاهی همراه با تحریک فراجمجمهای مغز دریافت کردند، در حالی که گروه دوم فقط برنامه یادگیری اجتماعی- هیجانی مبتنی بر ذهن آگاهی را به مدت ۸ هفته دریافت کردند. همچنین آزمودنی های گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکردند. تمامی آزمودنیها قبل و بعد از آموزش با استفاده از چک لیست تنظیم هیجانی و آزمون برج لندن مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافتهها: برنامه یادگیری اجتماعی- هیجانی مبتنی بر ذهنآگاهی همراه با تحریک فراجمجمهای در مقایسه با سایر گروهها اثربخشی بیشتری بر خود تنظیمی هیجانی و عملکرد حل مسئله داشت. همچنین، برنامه یادگیری اجتماعی- هیجانی مبتنی بر ذهنآگاهی در مقایسه با گروه کنترل تأثیر بیشتری بر خودتنظیمی هیجانی و عملکرد حل مسئله داشت. نتیجهگیری: برنامه یادگیری اجتماعی- هیجانی مبتنی بر ذهنآگاهی همراه با تحریک فراجمجمهای یک مداخله موثر برای بهبود عملکردهای عاطفی و شناختی در کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیشفعالی است. در محیطهای بالینی، ترکیب این دو مداخله میتواند برای دستیابی به نتایج امیدوارکننده مورد استفاده قرار گیرد.
افروز پورفهیمی، علی خانه کشی، علیرضا همایونی،
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( ۷-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: تصویر بدن یکی از مهمترین جنبههای سلامت روانی افراد میباشد. افراد دارای قطع عضو ممکن است با مشکلات مختلفی در ارتباط با تصویر بدن روبرو گردند. بنابراین مطالعه حاضر با هدف توسعه روابط ساختاری بین ذهنآگاهی و نگرانی از تصویر بدن در افراد دارای قطع عضو با نقش واسطهای استقامت ذهنی انجام شد. مواد و روشها: این مطالعه یک مطالعه توصیفی– همبستگی با مدلسازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش را افراد دارای قطع عضو مراجعه کننده به مرکز جامع توانبخشی جمعیت هلال احمر تهران دربازه فروردین تا مهر ماه سال ۱۴۰۱ تشکیل دادند و تعداد ۲۶۰ نفر به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه نگرانی از تصویر بدن لیتلتون، پرسشنامه پنج وجهی ذهنآگاهی بائرو پرسشنامه استقامت ذهنی کلاف استفاده شد. یافتهها: یافتههای ما نشان داد که مدل پژوهش برازش خوبی دارد و مدل علی رابطه بین ذهنآگاهی، استقامت ذهنی و نگرانی از تصویر بدن در افراد دارای قطع عضو از برازش مطلوبی برخوردار است. بعلاوه ذهنآگاهی و استقامت ذهنی بر نگرانی ازتصویر بدن تاثیر مستقیم دارند و علاوه بر این ذهنآگاهی از طریق استقامت ذهنی بر نگرانی از تصویر بدنی تاثیر غیرمستقیم دارد. نتیجهگیری: نتایج ما حاکی از اهمیت نقش ذهنآگاهی و استقامت ذهنی در نگرانی از تصویر بدن افراد دارای قطع عضو میباشد. اجرای برنامههایی برای بهبود ذهنآگاهی و استقامت ذهنی در افراد دارای قطع عضو میتواند منجر به کاهش نگرانی از تصویر بدن آنان شود.