۷ نتیجه برای امیری
حسین امیری، مهران همام، ملیحه محمدپور، بهناز رضوی، حامی اشرف، محسن آقایی حکاک،
دوره ۱، شماره ۴ - ( پاييز - ۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: صرع میوکلونیک جوانان یک سندرم صرعی منتشرشونده می باشد که سن شروع آن عمدتا ۱۲ تا ۱۸ سالگی می باشد. این سندرم از لحاظ بالینی از پرش های میوکلونیک، تشنج های تونیک - کلونیک منتشرشونده و تشنج های غیابی تیپیک تشکیل گردیده است. تشخیص این سندرم در برخی موارد با دشواری رو به رو شده و با اشتباه در تشخیص و تجویز داروهای نامناسب احتمال تشدید حملات وجود دارد. با استفاده از VEM می توان به تشخیص دقیق موارد مبهم کمک شایانی نمود. هدف این مطالعه ارزیابی نقش تشخیصی VEM در صرع های مقاوم به درمان بوده است. مواد و روش ها: این پژوهش به روش گذشته نگر و توصیفی بر روی بیمارانی که طی سال ۱۳۹۰ در بخش مغز و اعصاب بیمارستان رضوی مشهد با تشخیص صرع مقاوم به درمان جهت VEM بستری شده بودند انجام گردید. از بیماران جهت ارزیابی نتایج درمان مصاحبه تلفنی در فاصله زمان ۱۸- ۶ ماه بعد از ترخیص انجام شد. یافته ها: از میان ۲۵۰ بیمار که با سابقه ابتلا به صرع مقاوم به درمان بستری شده بودند، در مجموع ۲۴ بیمار که با تشخیص نهایی صرع میوکلونیک جوانان ترخیص شده بودند، مورد مطالعه قرارگرفتند. ۱۴ بیمار زن بوده و سن متوسط بیماران ۲۴ سال و سن متوسط شروع بیماری ۹۷/۱۲ سالگی بود. حملات GTC قبل از انجام VEM، تعداد ۷۶/۲ حمله در ماه بود که بعد از انجام این تست و اصلاح درمان به ۲۷/۰ حمله در ماه رسید که کاهش معنی داری را نشان داد. میزان پلی تراپی نیز بطور معنی دار در بیماران بعد از انجام VEM کاهش یافت. نتیجه گیری: با انجام VEM در بیماران مبتلا به حملات کنترل نشده می توان مواردی را که بطور کاذب دچار صرع مقاوم به درمان شده اند تشخیص داد و با اصلاح برنامه درمانی، کاهش محسوسی در تعداد حملات آنها ایجاد کرد.
مهرداد کریمی، محسن ناصری، محمد سیاح، محمد کمالی نژاد، سپیده امیری،
دوره ۲، شماره ۱ - ( زمستان - ۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: گزارشهایی درباره اثرات ضد تشنجی گیاهان جنس فرولا در طب سنتی ایران وجود دارد. به علت عوارض جانبی داروهای ضد صرع رایج، جستجو برای یافتن ترکیبات مؤثر با عوارض کمتر ضرورت دارد. در این مطالعه اثرات ضد تشنجی عصاره متانولی فرولا در تشنجات ناشی از شوک الکتریکی حداکثر و پنتیلن تترازول در موش سوری بررسی شد. مواد و روشها: سی دقیقه قبل از القاء تشنجات از راه داخل صفاقی، ۶۰ سر موش سوری در شش گروه تقسیم شدند: گروه یک- حلال نرمال سالین و دی متیل سولفوکسید (۱۰hmg/kg کنترل)، گروه دو- اتوسوکسماید (۱۵۰hmg/kg به عنوان کنترل مثبت برای تشنج ناشی از پنتیلن تترازول)، گروه سه- فنی توئین (۲۵hmg/kg به عنوان کنترل مثبت برای تشنج ناشی از شوک الکتریکی حداکثر) و گروه های چهار و پنج و شش- عصاره متانولی فرولا (۱۰۰،۲۵۰،۵۰۰hmg/kg). یافته ها: عصاره ی متانولی فرولا وقوع تشنجات ناشی از شوک الکتریکی حداکثر و پنتیلن تترازول را مهار نکرد ولی به طور معنی داری باعث افزایش آستانه ی تشنج در مدل تشنجی ناشی از پنتیلن تترازول گردید. نتیجهگیری: به نظر می رسد عصاره ی متانولی فرولا در مدل های تشنجی مختلف اثرات متفاوتی دارد و بررسی بیشتری در این زمینه لازم است.
سپیده امیری، اکرم عیدی، علی گرجی،
دوره ۳، شماره ۱ - ( زمستان - ۱۳۹۳ )
چکیده
مقدمه: مهار منتشر شونده (SD) یک پدیدۀ پاتوفیزیولوژیک است که توسط یک کاهش گذرا در فعالیت نورونی ادامه مییابد. مطالعات مختلف نشان میدهند که SD میتواند در برخی از اختلالات عصبی نقش داشته باشد. هدف مطالعۀ حاضر بررسی اثر SD بر بیان گیرندههای GABA Aα در هستۀ تریژمینال مزانسفالیک است. مواد و روشها: حیوانات به طور تصادفی به سه گروه کنترل، شم و تجربی تقسیم شدند. حیوانات بیهوش و در طی جراحی استریوتکس الکترودهای ثبت و کانول تزریق بر روی قشر کاشته شدند. در گروه تجربی محلول کلرید پتاسیم به مدت چهار بار، یکبار در هر هفته، به داخل نئوکورتکس به منظور القای مهار منتشر شوندۀ مکرر تزریق گردید. در گروه شم محلول رینگر تزریق شد و گروه کنترل هیچ مداخلهای را دریافت نکرد. در پایان این مرحله حیوانات پرفیوژن و مغزها خارج شدند. پس از آن، بررسی بافت شناسی مغزها و رنگآمیزی ایمونوهیستوشیمی برای بررسی میانگین تعداد نورونهای تیره و نیز بیان گیرندههای GABA Aα و آنزیم GAD۶۵ انجام شد. یافتهها: میانگین تعداد نورونهای تیره در گروه تجربی نسبت به گروههای کنترل و شم به طور معنیداری افزایش یافت. بیان گیرندههای GABA Aα و آنزیم GAD۶۵ در ناحیۀ تریژمینال مزانسفالیک به طور معنیداری پس از SD در گروه تجربی نسبت به گروههای دیگر کاهش یافت. نتیجه گیری: یافتههای ما نشان میدهند که SD گیرندههای مهاری را در ناحیۀ تریژمینال مزانسفالیک مدوله میکند. این ممکن است در درمان سردرد مهم باشد.
حامد طاهری، حامد امیری فرد، الهام سرحدی،
دوره ۷، شماره ۴ - ( پاييز ۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: درد یکی از عوارض ناشی از الکترومیوگرافی میباشد. مطالعه حاضر بهمنظور ارزیابی تأثیرات استامینوفن اکسیکدون و لورازپام بر درد ناشی از الکترومیوگرافی سوزنی طراحی شد. مواد و روشها: در این مطالعه کلینیکی، ۱۵۰ بیمار به سه گروه (دریافتکننده لورازپام، استامینوفن و پلاسبو) تقسیم شدند. درد به وسیله معیار آنالوگ بصری اندازهگیری شد. یافتهها: تفاوت معنیداری بین گروههای استامینوفن و لورازپام وجود نداشت. نتیجهگیری: هیچ تفاوتی بین لورازپام و استامینوفن بر درد ناشی از الکترومایوگرافی وجود ندارد.
اشکان دیوان بیگی، محمد ناصحی، سپیده امیری، محمدرضا زرین دست،
دوره ۸، شماره ۱ - ( زمستان - ۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: اختلالات اضطرابی، افسردگی و دمانس در سنین بالا شایع است که ممکن است در اختلالات عصبی مختلف همپوشانی داشته باشند. استرس میتواند بهعنوان یک ریسک فاکتور برای افسردگی طولانیمدت باشد. همچنین پیشنهاد میشود که افسردگی در بروز دمانس نقش دارد. بیشترین مشکل در دمانس فراموشی است. آیا فراموشی میتواند ریسک فاکتوری برای افسردگی باشد؟ با توجه به مکانیسمهای زمینهای مشترک در ایجاد این اختلالات، هدف از این مطالعه بررسی نقش فراموشی در ایجاد افسردگی است. مواد و روشها: ۴۸ موش صحرایی ویستار به دو گروه اصلی (A-شم و B-مداخله) و چهار زیر گروه (C-کنترل، D-استرس مزمن ملایم، E-هیپوپرفیوژن بدون استرس، F-هیپوپرفیوژن توام با استرس ملایم) تقسیم شدند. انسداد دایم دوطرفه شریان کاروتید مشترک برای القای هیپوپرفیوژن مغزی انجام شد. آزمون ماز شعاعی و روش استرس مزمن ملایم غیر قابل پیشبینی به ترتیب برای بررسی فراموشی و افسردگی استفاده شد. آزمون شنای اجباری برای بررسی شدت افسردگی و در نهایت شمارش نورونی برای ارزیابی تخریب سلولی در ناحیه CA۱ هیپوکامپ استفاده شد. یافتهها: هیپوپرفیوژن مغزی باعث فراموشی میشود و به طور معنیداری میانگین تعداد سلولهای ناحیه CA۱ هیپوکامپ را کاهش میدهد. هیپوپرفیوژن مغزی و استرس به صورت معنیداری بروز رفتارهای مشابه افسردگی را افزایش داد. نتیجهگیری: فراموشی ناشی از هیپوپرفیوژن مغزی میتواند خطر ابتلا به افسردگی را بهویژه در شرایط استرسزا افزایش دهد.
شکوفه معزی، مجید قشونی، مهدی امیری،
دوره ۹، شماره ۱ - ( زمستان ۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: توجه یک فرآیند شناختی چند بعدی است. تحریک جریان مستقیم فرا جمجمهای (tDCS) روشی مؤثر در بهبود توجه است. هدف اصلی این تحقیق، ارائه شاخصی مناسب برای ارزیابی تأثیر تحریک جریان مستقیم فراجمجمهای در بهبود توجه افراد سالم با استفاده از مولفههای فرکانسی پتانسیلهای وابسته به رخداد مغزی (ERP) است. مواد و روشها: در این مطالعه ۱۳ فرد (۶ مرد و ۷ زن، با میانگین سنی ۴/۵ ± ۲۴/۵۳ سال) شرکت کردند. ابتدا از شرکت کنندگان خواسته شده است که پرسشنامه های توجه ASRS (Adult ADHD self-report scale)، افسردگی بک و اضطراب اسپیلبرگر را تکمیل کنند. همزمان با ثبت سیگنال مغزی (۱۹ کاناله)، از آزمودنی ها خواسته شده است در آزمون IVA (Integrated Visual and Auditory) شرکت کنند. این آزمون دارای ۵۰۰ تحریک است که شامل ۱۲۵ تحریک شنیداری هدف، ۱۲۵ تحریک دیداری هدف، ۱۲۵ تحریک شنیداری غیر هدف و ۱۲۵ تحریک دیداری غیر هدف می باشد، که به مدت ۱۳ دقیقه به طول می انجامد. بعد از ثبت سیگنال الکتروانسفالوگرام (EEG)، قشر پشتی جانبی پیش پیشانی (DLPFC) نیمکرۀ چپ افراد با استفاده از tDCS با جریان یک میلی آمپر به مدت ۲۰ دقیقه تحریک شده است. دورۀ تحریک پنج روز متوالی بوده است. به منظور تحلیل داده ها، پس از حذف نویز و آرتیفکت ها، با استفاده از روش میانگین گیری سنکرون مؤلفه های ERP استخراج شده اند. سپس برای هر نوع تحریک، ویژگی های حوزۀ فرکانس از مولفه های ERP استخراج شده است. بین درصد تغییرات ویژگی ها و نتایج آزمون IVA قبل و بعد از اعمال tDCS همبستگی گرفته شده است. یافته ها: نتایج نشان داده است، انرژی باند بتا بعد از اعمال tDCS به طور معنی داری افزایش داشته است. علاوه بر این در کانالFP۱ بین انرژی باند بتا و خطای آمیشن شنیداری همبستگی معناداری مشاهده شده است. نتیجه گیری: تحریک tDCS باعث کاهش خطای آمیشن و افزایش انرژی بتا در تحریک شنیداری و در نتیجه بهبود توجه متمرکز شده است. به منظور ارزیابی تأثیر tDCS در بهبود توجه افرادی که دارای نقص توجه شنیداری هستند، تحقیقات بیشتری لازم است.
سحر امیری، پروین احتشام زاده، فریبا حافظی، محمدرضا برنا،
دوره ۹، شماره ۲ - ( بهار ۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: تاکنون به نقائص کارکردهای اجرایی در هنگام ارزیابی اثربخشی روشهای درمان اختلال افسردگی توجه اندکی شده است. هدف این مطالعه ارزیابی و مقایسه تاثیرات دو رویکرد مهم رفتار درمانی؛ درمان فعالسازی رفتاری (BA) و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر سه مولفه کارکردهای اجرایی شامل بازداری، یادگیری قوانین و انعطافپذیری در بیماران افسرده بود. مواد و روشها: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری دو ماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه مراجعین مبتلا به افسردگی در مراکز روانشناسی و مشاوره اهواز در سال ۱۳۹۸ بود. ۴۵ نفر از مراجعهکنندگان با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و با انتصاب تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. جهت جمعآوری دادهها آزمون برج و آزمون بافت کلمه از مجموعه آزمونهای کارکردهای اجرایی دلیس- کاپلان (دیکفس) مورد استفاده قرار گرفتند. یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) و فعالسازی رفتاری (BA) به شکل معنیداری، یادگیری قوانین، بازداری و انعطافپذیری ذهنی افراد افسرده را بلافاصله پس از درمان ارتقا میدهند. با این وجود، اثربخشی فعالسازی رفتاری (BA) بر یادگیری قوانین و بازداری به طور معنیداری بالاتر از درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بود. در مرحله پیگیری فقط اثربخشی درمان فعالسازی رفتاری (BA) بر دو مولفه یادگیری قوانین و بازداری پایدار باقی ماند در حالی که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد اثربخشی خود را بر هیچ یک از مولفههای کارکردهای اجرایی پس از دوره دو ماهه حفظ نکرد. نتیجهگیری: با توجه به دامنه متفاوت اثربخشی دو روش درمانی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) و فعالسازی رفتاری (BA) از نظر شدت و مدت اثر بر مولفههای مختلف کارکردهای اجرایی در بیماران افسرده، یافتههای پژوهش حاضر میتواند در انتخاب و طراحی مناسبترین رویکرد درمانی منطبق با نیازهای هر بیمار مورد استفاده قرار گیرند.