[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
اصول اخلاقی::
ثبت نام و اشتراک::
تسهیلات پایگاه::
تماس با ما::
::
::
نمایه شده در
    
    
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
Copyright Policies

AWT IMAGE

AWT IMAGE

..
Open Access Policy

نحوه دسترسی به تمام مقالات مجله بصورت زیر است:

Creative Commons License
..
ثبت شده در

AWT IMAGE

AWT IMAGE

..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
۵ نتیجه برای حیدری

سمیرا رمضی، فاطمه آرانی، اطلسی صفایی، زینب عباسی، زهرا حیدری، حانیه قاسمیان نافچی، هما محمد‌صادقی، فریبا کریم زاده،
دوره ۹، شماره ۲ - ( بهار ۱۴۰۰ )
چکیده

مقدمه: آستروسیت‌ها سلول‌هایی با ویژگی‌های عملکردی و ظاهری مشخص، در نواحی معینی از مغز وجود دارند و در نوروژنز، سیناپتوژنز، کنترل نفوذ پذیری سد خونی- مغزی و حفظ هموستاز خارج سلولی، نقش تنظیم کننده دارند. به‌علاوه، آستروسیت‌ها بر اساس نیاز سلول‌های اطراف و از طریق ارتباط با آکسون ها، دندریت‌ها و سیناپس‌ها، نقش کلیدی در تکامل و تنظیم مدارهای عصبی دارند. همچنین، آستروسیت‌ها از طریق تنظیم عملکرد عصبی، نقش اساسی در پلاستیسیتی سیناپسی و تشکیل حافظه دارد. آستروسیت‌های بالغ پس از آسیب به سیستم عصبی مرکزی فعال شده و به آستروسیت‌های واکنشی A۱ و A۲ تبدیل می‌شوند. نقش‌های حمایتی آستروسیت‌های واکنشی ممکن است به نقش‌های سمی تبدیل شده و در نهایت منجر به پیشرفت بیماری‌های نورولوژیک گردد. اختلالات نوروترانسمیتر، تکامل آنورمال مغزی و بازسازی مجدد ساختارهای سیناپسی، در مغز بیماران مبتلا به اختلالات نوروسایکولوژیک دیده شده است. مطالعات گسترده‌ای به نقش آستروسیت‌ها در افسردگی، اسکیزوفرنی و وابستگی به دارو اشاره کرده‌اند. از طرف دیگر، آستروسیت‌ها فاکتور مهمی در آسیب نورونی در بیماری نورودژنراتیو هستند. مطالعات نورولوژیک و رادیولوژیک نشان داده‌اند که این بیماری‌ها با التهاب شدید در ارتباط هستند و آستروسیت‌ها از جمله مهمترین سلول‌های دخیل در ایجاد التهاب هستند. آستروسیت‌های واکنشی در پاتولوژی بیماری‌های متنوع نورولوژیک هم چون آلزایمر، پارکینسون، اسکلروزیس جانبی آمیوتروفیک، مالتیپل اسکلروزیس و هانتینگتون نقش دارند. تغییرات در نوروترانسمیترها، ارتباطات سلولی، گیرنده‌ها، مسیرهای سیگنالینگ (خصوصا در زمینه التهاب)، ترشح فاکتورهای التهابی، ‌کانال‌های آبی، ترشح فاکتورهای رشد، رسوب پروتئین، هومئوستاز یونی و در نهایت تغییرات در سایز و تعداد آستروسیت‌ها، از مهم‌ترین مکانیسم‌های پاتوژنیک در آستروسیت‌ها درنظر گرفته شده‌اند. نتیجه‌گیری: تنظیم نمودن آستروسیت‌های واکنشی، می‌تواند یک استراتژی بالینی موثر جهت درمان بیماری‌های عصبی و روانی باشد.
سجاد بشرپور، شیرین احمدی، پرویز مولوی، فاضله حیدری،
دوره ۹، شماره ۳ - ( تابستان ۱۴۰۰ )
چکیده

مقدمه: تلاش برای شناسایی نشانگرهای اختصاصی QEEG در اختلالات افسردگی و وسواس فکری- عملی یکی از علاقه‌های اصلی پژوهش در الکتروانسفالوگرافی کمی است. هدف پژوهش حاضر مقایسۀ توان مطلق امواج ناحیۀ پیشانی مغز در افراد مبتلا به اختلالات افسردگی اساسی و وسواسی- جبری بود. مواد و روش‌ها: روش پژوهش حاضر، علی- مقایسه‌ای است. جامعۀ آماری این مطالعه را کلیۀ افراد مبتلا به اختلالات افسردگی اساسی و وسواس فکری- عملی مراجعه‌کننده به درمانگاه اعصاب و روان بیمارستان فاطمی شهر اردبیل (ایران) در سال ۱۳۹۸ تشکیل دادند. ۱۵ فرد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و ۱۵ فرد مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی به روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شدند. علاوه بر این، ۱۵ فرد عادی نیز از بین همراهان بیماران به همین روش نمونه‌‌گیری انتخاب شدند. برای جمع‌آوری اطلاعات از تشخیص روانپزشکی و مصاحبۀ بالینی ساختاریافته، پرسشنامه افسردگی بک و وسواس فکری- جبری فوآ و همکاران استفاده شد. در مرحلۀ بعد ثبت QEEG از آن‌ها در محل آزمایشگاه روانشناسی دانشگاه محقق اردبیلی انجام شد و داده‌های آن با نرم‌افزار نوروگاید تجزیه و تحلیل شد. برای تحلیل داده‌های پژوهش از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شد. یافته‌ها: یافته‌ها نشان داد که توان مطلق امواج دلتا (۳/۴۴۴=F)، تتا (۵۱/۶۶۷=F)، آلفا (۲۱۷/۱۴۴=F) و بتا (۱۷۵/۵۵۸=F) بین افراد مبتلا به اختلالات افسردگی و وسواس فکری- عملی نسبت به گروه کنترل به طور معنی‌داری متفاوت است. توان مطلق دلتا و تتا و آلفا در نواحی پیشانی افراد مبتلا به وسواس فکری- عملی به طور معنی‌داری افزایش داشت و توان مطلق آلفا و بتا در نواحی پیشانی افراد مبتلا به اختلال افسردگی به طور معنی‌داری نسبت به گروه کنترل کاهش داشت. نتیجه‌گیری: این نتایج نشان داد که الگوی امواج مغزی می‌تواند به‌عنوان شاخصی برای تشخیص و پیگیری پیامدهای درمان اختلالات افسردگی و وسواس فکری- عملی مطرح شود و همچنین در طراحی مداخلات نوروفیدبک برای این اختلالات مورد استفاده قرار گیرد.
سهراب حیدریان،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( تابستان ۱۴۰۲ )
چکیده

مقدمه: گلیوبلاستوما مولتی‌فرم (GBM) یکی از شایع‌ترین تومورها با مرگ‌و‌میر بالا و ماهیت بسیار تهاجمی است. سد خونی- مغزی (BBB) ورود داروهای شیمی‌درمانی به بافت تومور را محدود می‌کند. مطالعات اخیر نشان داده است که کاربرد انواع نانوحامل‌های داروئی به‌منظور درمان GBM می‌تواند راهبردهای جدید و مؤثر را ارائه دهد. این نانوحامل‌ها برای تحویل هدفمند دارو موفق عمل کرده‌اند و عمدتاً شامل نانولوله‌های کربنی، نانوذرات فلزی، نانوامولسیون‌ها، میکروکپسول‌ها، میسل‌های پلی‌مری دندریمرها، نیوزوم‌ها، لیپوزوم‌ها و فیتوزوم می‌باشند. قابلیت تحویل دارو به صورت دقیق و مستقیم به سلول‌های سرطانی GBM توسط نانوحامل‌ها توانسته است موجب افزایش اثربخشی و کاهش عوارض جانبی داروهای شیمی درمانی تجویزی شود. نتیجه‌گیری: در این مقاله مروری، استفاده از انواع مختلف نانوحامل‌های داروئی در درمان گلیوبلاستوما مولتی‌فرم مرور شده است و دیدگاه‌های درمانی آینده این روش برای غلبه بر محدودیت‌های درمانی GBM مورد بحث قرار گرفته است.
 
حمید‌ رضا مرادی، سحر عبدالهی نژاد، سهراب حیدریان،
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( بهار ۱۴۰۳ )
چکیده

مقدمه: بیماری‌های پارکینسون و آلزایمر دو بیماری شایع تحلیل‌برنده عصبی هستند که علت آن‌ها تا حد زیادی ناشناخته مانده است. این دو بیماری ویژگی‌های بیماری‌زایی مشابهی مانند از دست دادن پیشرونده نورون‌های خاص، و حضور پروتئین‌های انباشته شده دارند. اگزوزوم‌ها با ساختار دو لایه لیپیدی مشابه غشاء سلولی از اکثر سلول‌های مختلف بدن مشتق می‌شوند و به راحتی می‌توانند از انواع غشاهای بیولوژیک مانند سد خونی- مغزی عبور کنند. اگزوزوم­‌ها برای انتقال واسطه‌ها و اطلاعات بین سلول‌ها مهم هستند. بنابراین، آن‌ها می‌­توانند نقش حیاتی در شرایط طبیعی و پاتولوژی مغز، از جمله اختلالات عصبی مانند بیماری پارکینسون و بیماری آلزایمر داشته باشند. این مقاله نقش و کاربرد اگزوزوم­‌ها در بیماری‌زایی و درمان بیماری‌­های پارکینسون و آلزایمر را بررسی می‌کند. نتیجه­‌گیری: ساختار و بیوژنز اگزوزوم‌ها ممکن است نقش‌های مهمی در تشخیص و پیشرفت بیماری‌های تحلیل برندۀ عصبی داشته باشد. علاوه‌بر این، درک مکانیسم‌های پیچیده حاکم بر تشکیل و ترکیب اگزوزوم در شرایط پاتولوژی می‌­تواند بینش ارزشمندی در مورد پاتوفیزیولوژی زمینه­‌ای بیماری‌های پارکینسون و آلزایمر ارائه دهد.
 
حمید رضا مرادی، سهراب حیدریان، سحر عبداللهی نژاد،
دوره ۱۲، شماره ۴ - ( پاییز ۱۴۰۳ )
چکیده

مقدمه: آلودگی میکروپلاستیک و نانوپلاستیک یکی از مهم‌ترین مسائل زیست محیطی دهه اخیر بوده و همواره تهدیدی فزآینده برای سلامت انسان و حیوانات بوده است. کاربرد پلاستیک به دلیل ویژگیهای متعدد آنها مانند پایداری، سختی و قیمت مقرون بصرفه، به تدریج افزایش یافته و در هر صنعتی ضروری شده است. پیش‌بینی می‌شود که تا سال ۲۰۵۰، ۳۳ میلیارد تن پسماند پلاستیکی به سیاره زمین اضافه شود. یکی از نگرانی‌های خاص، وجود این پسماند‌های پلاستیکی در اندازه‌های میکرو و نانو در زیستگاه‌های آبی، خشکی‌ و دریایی است. علاوه بر سمیت ذاتشان، پلاستیکها در محیط به‌عنوان ناقل و منتشرکننده بیماری‌ها و عوامل عفونی و آلاینده‌های محیطی به موجودات زنده عمل می‌کنند. قرارگرفتن در معرض میکروپلاستیک‌ها و نانوپلاستیک‌ها بر استرس اکسیداتیو، سمیت سلولی، آسیب DNA، التهاب، پاسخ ایمنی، سمیت عصبی، اختلال متابولیک، و در نهایت بر سیستم‌های گوارشی، ایمونولوژی، سیستمهای تنفسی، سیستم تولید مثل و سیستم عصبی تأثیر می‌گذارند. در دهه گذشته توجه ویژه‌ای بر روی اثرات نانوپلاستیک‌ها بر روی سیستم اعصاب محیطی و مرکزی به‌عنوان حساس‌ترین سیستم بدن در مواجهه با ذرات پلاستیکی متمرکز شده است. نتیجهگیری: در حال حاضر، هیچ مرور جامعی از اثرات سمیت عصبی در مطالعات مختلف بر روی موجودات زنده و نیز در شرایط محیط کشت سلولی با انواع ذرات، شکل‌ها، اندازه‌های مختلف در غلظت‌ها و مدت‌های مواجهه متفاوت وجود ندارد. خطرات مرتبط با سمیت عصبی ناشی از قرار گرفتن در معرض میکرو و نانوپلاستیکها قابل توجه است.
 

صفحه 1 از 1     

مجله علوم اعصاب شفای خاتم The Neuroscience Journal of Shefaye Khatam
Persian site map - English site map - Created in 0.17 seconds with 43 queries by YEKTAWEB 4710