سجاد بشرپور، شیرین احمدی، پرویز مولوی، فاضله حیدری،
دوره ۹، شماره ۳ - ( تابستان ۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: تلاش برای شناسایی نشانگرهای اختصاصی QEEG در اختلالات افسردگی و وسواس فکری- عملی یکی از علاقههای اصلی پژوهش در الکتروانسفالوگرافی کمی است. هدف پژوهش حاضر مقایسۀ توان مطلق امواج ناحیۀ پیشانی مغز در افراد مبتلا به اختلالات افسردگی اساسی و وسواسی- جبری بود. مواد و روشها: روش پژوهش حاضر، علی- مقایسهای است. جامعۀ آماری این مطالعه را کلیۀ افراد مبتلا به اختلالات افسردگی اساسی و وسواس فکری- عملی مراجعهکننده به درمانگاه اعصاب و روان بیمارستان فاطمی شهر اردبیل (ایران) در سال ۱۳۹۸ تشکیل دادند. ۱۵ فرد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و ۱۵ فرد مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. علاوه بر این، ۱۵ فرد عادی نیز از بین همراهان بیماران به همین روش نمونهگیری انتخاب شدند. برای جمعآوری اطلاعات از تشخیص روانپزشکی و مصاحبۀ بالینی ساختاریافته، پرسشنامه افسردگی بک و وسواس فکری- جبری فوآ و همکاران استفاده شد. در مرحلۀ بعد ثبت QEEG از آنها در محل آزمایشگاه روانشناسی دانشگاه محقق اردبیلی انجام شد و دادههای آن با نرمافزار نوروگاید تجزیه و تحلیل شد. برای تحلیل دادههای پژوهش از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شد. یافتهها: یافتهها نشان داد که توان مطلق امواج دلتا (۳/۴۴۴=F)، تتا (۵۱/۶۶۷=F)، آلفا (۲۱۷/۱۴۴=F) و بتا (۱۷۵/۵۵۸=F) بین افراد مبتلا به اختلالات افسردگی و وسواس فکری- عملی نسبت به گروه کنترل به طور معنیداری متفاوت است. توان مطلق دلتا و تتا و آلفا در نواحی پیشانی افراد مبتلا به وسواس فکری- عملی به طور معنیداری افزایش داشت و توان مطلق آلفا و بتا در نواحی پیشانی افراد مبتلا به اختلال افسردگی به طور معنیداری نسبت به گروه کنترل کاهش داشت. نتیجهگیری: این نتایج نشان داد که الگوی امواج مغزی میتواند بهعنوان شاخصی برای تشخیص و پیگیری پیامدهای درمان اختلالات افسردگی و وسواس فکری- عملی مطرح شود و همچنین در طراحی مداخلات نوروفیدبک برای این اختلالات مورد استفاده قرار گیرد.