۳ نتیجه برای تصویربرداری عصبی
لیلا بیان، فاطمه علی پور، پیرحسین کولیوند، سمانه سادات دستغیب،
دوره ۲، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۳ )
چکیده
مقدمه: بازاریابی عصبی یک علم میان رشتهای است که به سرعت در تحقیقات شناخت مصرف کننده در سراسر جهان در حال ظهور میباشد. به علاوه رشتهای خلاقانه در تحقیقات بازاریابی به حساب میآید که مدل بازاریابی سنتی را به منظور بهبود درک فرایند مربوط به رفتار خرید به چالش میکشاند. بازاریابی عصبی روشی است که به بررسی فرایند تصمیم گیری مشتری جهت خرید میپردازد. براساس مفهوم بازاریابی در خصوص این فرایند، تصمیم گیریهای خرید مشتری به عنوان یک رویکرد دو سیستمی مطرح میشود. سیستم ۱ فرایندی اتوماتیک و سریع میباشد و در مقابل، تصمیمات اتخاذ شده توسط سیستم ۲ تعمدی، با استدلال آگاهانه و آهسته صورت میگیرند. در مبحث شناخت رفتار مصرف کننده، این فرایندها به طور دایم تصمیمات خرید را هدایت میکنند. علاوه بر این بازاریابی عصبی ترکیبی از حداقل سه رشتۀ علوم پایه شامل علوم اعصاب، علم اقتصاد رفتاری و روانشناسی اجتماعی میباشد. هدف از نگارش این مقالۀ مروری، بررسی جنبههای مختلفی از علوم اعصاب بود که در بازاریابی عصبی مورد استفاده قرار میگیرند. سیگنالهای بدن و مغز انسان در درک منشاء و عملکردهای مقیاسهای بازاریابی عصبی حائز اهمیت میباشند. مقیاسهای متساطع از بدن شامل حالات چهره، حرکات چشم، پلک زدن، بازتاب یکه خوردن، پاسخهای رفتاری، فعالیتهای الکترودرمال، ضربان قلب، فشار خون، اتساع مردمک و تنفس میباشند. سیگنالهای مغز انسان توسط میزان اکسیژن رسانی خون، انتشار پوزیترون، میدانهای الکتریکی و میدانهای مغناطیسی مورد بررسی قرار میگیرند. نتیجه گیری: درک عملکردهای اولیۀ مغز انسان در بررسی رفتارهای خرید مصرف کننده بسیار ضروری میباشد.
کاظم دانش ثانی، علی محمد صفانیا، حسین پورسلطانی،
دوره ۵، شماره ۳ - ( ۴-۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه: هدف از این مطالعه شناسایی و الویتبندی عوامل تأثیرگذار بر بازاریابی عصبی در ورزشها با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) بود. مواد و روشها: جوامع و نمونههای آماری در بخش کیفی شامل ۹ پزشک از متخصصین مغز و اعصاب و علوم اعصاب و ۸ بازاریاب و صاحب نظر در زمینه بازاریابی و بازاریابی عصبی بودند. بدین منظور، با تهیه پرسشنامه زوج مقیاسی با استفاده از AHP و تأیید روایی آن توسط ۶ صاحب نظر، وزندهی و رتبهبندی عوامل مختلف توسط نرمافزار Expert Choice مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: تجزیه و تحلیل خروجی نرمافزار نشان داد که تحریک احساس مصرف کننده توسط حواس پنج گانه آنها (با وزن ۰/۳۰۳) مهمترین عامل است که در بازاریابی عصبی در ورزشها تأثیر میگذارد و پس از آن توسط استعاره و خاطرات بهعنوان دومین عامل مهم در ارتباط است. به علاوه کیفیت با درجه اهمیت مهمترین عامل در مؤلفه جلب اعتماد بود. نتیجهگیری: شناسایی و الویتبندی عاملهایی که بر بازاریابی عصبی مؤثر هستند به مدیران و بازاریابان ورزشی میتواند کمک بکند تا بدانند که مغز انسان به پیامهای طراحی شده توسط تبلیغات ورزشی و روشهایی که احتمال خرید محصولات ورزشی مصرف کننده را افزایش میدهد، چگونه عکسالعمل نشان میدهد. به علاوه بازاریابی عصبی میتواند برای کاهش هزینههای تبلیغات در ورزش مفید باشد.
سید محمد سعید صحاف، فرزانه وفایی،
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( ۱-۱۴۰۴ )
چکیده
مقدمه: اعتیاد یک وضعیت عصب- روانشناختی است که با درگیری مسیرهای پاداش مغز، بهویژه مسیر دوپامین به قشر پیشانی، شناخته میشود. تصویربرداری مغزی به شناسایی تغییرات مرتبط با اعتیاد کمک کرده است، اما محدودیتهایی دارد. طیفنگاری عملکردی نزدیک به مادون قرمز (fNIRS) با ارائه روشی قابل حمل و مقرونبهصرفه، این شکاف را پر میکند. مواد و روشها: پژوهش حاضر شامل یک مرور نظاممند کلیه مقالاتی بود که به دو زبان فارسی و انگلیسی در پایگاههای Web of Science، Scopus، PubMed و Science Direct و پایگاه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی و پایگاه تخصصی مجلات نور تا تاریخ ۵ نوامبر ۲۰۲۴ به چاپ رسیده بودند. کلمات کلیدی شامل «Substance-Related Disorders» ،«Substance Abuse» ،«Spectroscopy, Near-Infrared» ،«fNIRS»، «Functional near-infrared spectroscopy» و «addiction» و معادل فارسی آنها میشد. کلیۀ مطالعاتی که واجد افراد دارای سوء مصرف مواد و بودند و از تصویربرداری عملکردی مادون قرمز استفاده میکردند وارد مرور حاضر شدند. یافتهها: این مرور شامل ۱۰۲ مقاله اولیه بود که یافتههای ۲۳ مطالعه بررسی شد. نتایج نشان داد مطالعات fNIRS در سالهای اخیر افزایش یافتهاند. همچنین مطالعات متامفتامین بیشترین استفاده را از fNIRS کرده بودند. نواحی قشر پیشانی، بهویژه OFC ،DLPFC و FPA، بیشتر اندازهگیری شدند. رایجترین تسکهای شناختی، تصاویر القای ولع مصرف بود، در حالی که تسکهای حافظه کاری، توجه، حرکت و تصمیمگیری کمتر استفاده شدند. نتیجهگیری: این مرور نشان میدهد که اعتیاد با اختلال در عملکرد اجرایی و مدارهای پاداش مرتبط است. یافتههای fNIRS با fMRI و EEG همخوانی دارند و بر نقش قشر پیشانی در کنترل شناختی و ولع مصرف تأکید میکنند. fNIRS با قابلیت حمل و ارائه دادههای لحظهای، برای نظارت درمان و ارزیابی خطر بازگشت مفید است، اما نبود پروتکلهای استاندارد، و تنوع در طراحی آزمایشها و تحلیل دادهها مقایسه نتایج را دشوار کرده است.