[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
اصول اخلاقی::
ثبت نام و اشتراک::
تسهیلات پایگاه::
تماس با ما::
::
::
نمایه شده در
    
    
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
Copyright Policies

AWT IMAGE

AWT IMAGE

..
Open Access Policy

نحوه دسترسی به تمام مقالات مجله بصورت زیر است:

Creative Commons License
..
ثبت شده در

AWT IMAGE

AWT IMAGE

..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
۳ نتیجه برای جمعیت

میثم رضایی، باقر سرداری،
دوره ۹، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۳۹۹ )
چکیده

مقدمه: نارسایی در بازداری پاسخ آسیبی اساسی در اختلال نقص توجه/بیش‌فعالی بوده و به‌عنوان هسته اصلی از هم پاشیدگی فرایندهای پردازشی در کارکردهای اجرایی این اختلال محسوب می‌شود. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخله ذهن آگاهی بر بازداری پاسخ در کودکان با علایم نقص توجه/بیش‌فعالی انجام شد. مواد و روش‌ها: این پژوهش از نوع مطالعات نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون –پس‌آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش‌آموزان پسر مشغول تحصیل در مدارس دوره متوسطه اول شهر ماکو در سال تحصیلی ۹۸- ۹۷ بود. از این جامعه، نمونه‌ای به حجم ۲۴ نفر به روش نمونه‌گیری هدفمند با استفاده از پرسشنامه علائم مرضی کودکان (CPRS-۴۸) انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. آزمون برو/نرو (Go/No Go) در دو مرحله پیش‌آزمون و پس‌آزمون بر روی شرکت‌کنندگان اجرا شد. تجزیه و‌تحلیل داده‌ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیری انجام شد. یافته‌ها: تحلیل داده‌ها نشان داد که مداخله ذهن آگاهی منجر به تفاوت معنا‌دار بین گروه‌ها در بازداری پاسخ به میزان ۶۴ درصد و در مؤلفه‌های آن شامل خطای ارائه ۳۹ درصد، خطای حذف ۴۴ درصد و زمان واکنش ۴۶ درصد شده است. نتیجه‌گیری: مداخله ذهن آگاهی راهبرد مناسبی برای بهبود بازداری پاسخ در کودکان با علایم نقص توجه/بیش‌فعالی است و می‌توان از آن به‌عنوان یک شیوه مداخله‌ای موثر استفاده نمود.
امیرفرزام دهنوی، محسن شرافتی،
دوره ۹، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۳۹۹ )
چکیده

مقدمه: کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال طیف اتیسم گروهی استثنایی از کودکان و نوجوانان هستند که علائمی، مانند نقص در تعامل اجتماعی، روابط ضعیف بین فردی و ارتباط کلامی پیچیده و نیز  رفتارها و حرکات کلیشه‌ای را از خود نشان می‌دهند. به‌منظور بهبود نسبی این اختلالات، استفاده از مداخلات حمایتی تسکینی، مانند هنر درمانی و تئاتر درمانی، در اروپا، ایالات‌متحده و کانادا معمول است. این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی تکنیک‌های تئاتر درمانی در بهبود علائم در کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال طیف اتیسم انجام شد. مواد و روش‌ها: این مطالعۀ آزمایشی با استفاده از طرح  گروه پیش آزمون-پس آزمون انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیۀ کودکان و نوجوانان ۸ تا ۱۸ ساله مبتلا به اختلال طیف اتیسم بود که به یک آموزشگاه توان‌بخشی در سعادت‌آباد تهران مراجعه کردند. از این گروه، یک نمونۀ ۱۰ نفره از طریق نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شد. همۀ آن‌ها از قبل آزمایش شده بودند و پس از استفاده از این تکنیک‌ها، تحت پس‌آزمون قرار گرفتند. مقیاس درجه‌بندی اتیسم گیلیام-ویرایش اول (گارز-۱) برای مطالعه استفاده شد. همچنین آزمون‌های t زوجی، آزمون t مستقل، و ضریب همبستگی پیرسون برای بررسی فرضیه‌ها استفاده شده‏ اند. یافته‌ها: میانگین متغیر اختلال طیف اتیسم و مؤلفه‌های آن (رفتارهای کلیشه‌ای، ارتباط کلامی، تعاملات اجتماعی) در پیش‌آزمون و پس‌آزمون به طور معناداری متفاوت هستند. از میان مولفه‏ های متغیر اختلال طیف اوتیسم، رفتارهای کلیشه ای، و تعاملات اجتماعی بین دختران و پسران به طور معناداری متفاوت بودند. در رفتارهای کلیشه‏ ای و تعاملات اجتماعی، پسران و دختران به ترتیب در علائم اختلال طیف اوتیسم به طور معناداری بهبود بیشتری داشتند. در مولفه‏ های تعاملات اجتماعی و ارتباط کلامی، دختران و پسران به ترتیب بیشترین میانگین بهبود را داشتند. مقدار ضریب همبستگی متغیر اختلال طیف اوتیسم و مولفه‏ های آن با افزایش سن مثبت بود، که نشان می‏ دهد تئاتر درمانی و تکنیک‏ های آن در سنین جوان تر نشانگان کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم را بهبود می‏ بخشند.  نتیجه‌گیری: تکنیک‌های نمایش درمانی می‌توانند در بهبود علائم اختلال طیف اتیسم و افزایش مهارت‌های اجتماعی، ارتباط کلامی، و اصلاح رفتارهای کلیشه‌ای آن‌ها مؤثر باشند.
افروز پورفهیمی، علی خانه کشی، علیرضا همایونی،
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( ۷-۱۴۰۲ )
چکیده

مقدمه: تصویر بدن یکی از مهم‌ترین جنبه‌های سلامت روانی افراد می‌باشد. افراد دارای قطع عضو ممکن است با مشکلات مختلفی در ارتباط با تصویر بدن روبرو ‌گردند. بنابراین مطالعه حاضر با هدف توسعه روابط ساختاری بین ذهن‌آگاهی و نگرانی از تصویر بدن در افراد دارای قطع عضو با نقش واسطه‌ای استقامت ذهنی انجام شد. مواد و روش‌ها: این مطالعه یک مطالعه توصیفی– همبستگی با مدل‌سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش را افراد دارای قطع عضو مراجعه کننده به مرکز جامع توانبخشی جمعیت هلال احمر تهران دربازه فروردین تا مهر ماه سال ۱۴۰۱ تشکیل دادند و تعداد ۲۶۰ نفر به روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع‌آوری داده‌ها از پرسشنامه نگرانی از تصویر بدن لیتلتون، پرسشنامه پنج وجهی ذهن‌آگاهی بائرو پرسشنامه استقامت ذهنی کلاف استفاده شد. یافته‌ها: یافته‌های ما نشان داد که مدل پژوهش برازش خوبی دارد و مدل علی رابطه بین ذهن‌آگاهی، استقامت ذهنی و نگرانی از تصویر بدن در افراد دارای قطع عضو از برازش مطلوبی برخوردار است. بعلاوه ذهن‌آگاهی و استقامت ذهنی بر نگرانی ازتصویر بدن تاثیر مستقیم دارند و علاوه بر این ذهن‌آگاهی از طریق استقامت ذهنی بر نگرانی از تصویر بدنی تاثیر غیر‌مستقیم دارد. نتیجه‌گیری: نتایج ما حاکی از اهمیت نقش ذهن‌آگاهی و استقامت ذهنی در نگرانی از تصویر بدن افراد دارای قطع عضو می‌باشد. اجرای برنامه‌هایی برای بهبود ذهن‌آگاهی و استقامت ذهنی در افراد دارای قطع عضو می‌تواند منجر به کاهش نگرانی از تصویر بدن آنان شود.
 

صفحه 1 از 1     

مجله علوم اعصاب شفای خاتم The Neuroscience Journal of Shefaye Khatam
Persian site map - English site map - Created in 0.09 seconds with 41 queries by YEKTAWEB 4710