۱۳ نتیجه برای هوش
علی گرجی، والتر اشتوما، کلاس هاننکمپ، محمد هاشمی،
دوره ۲، شماره ۱ - ( ۱۲-۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: جراحی مغز در حالت هوشیاری کامل ما را قادر می سازد تا عملکرد سیستم عصبی را در جریان عمل جراحی بررسی نماییم. در بیمارانی که تومور مغزی آن ها در نزدیکی مناطق حساس مغز نظیر مرکز تکلم یا منطقه ی حرکتی کورتکس می باشد، انجام جراحی مغز در حالت هوشیاری که اجازه می دهد بوسیله ی تحریک مستقیم قشر مغز نقشه ی مناطق مختلف را مشخص کند، توصیه می شود. توصیف بیمار: سه بیمار (دو مرد جانباز و یک زن، بین سنین ۴۹ – ۲۰ سالگی) که از صرع مقاوم به درمان و تومور مغزی در نواحی آهیانه ای و قدامی مغز رنج می بردند در بیمارستان خاتم الانبیا تهران تحت عمل جراحی مغز با هوشیاری کامل قرار گرفتند. برداشت ضایعات مغزی تحت بیهوشی موضعی و کنترل مداوم علایم عصبی انجام گرفت. تحریک مغزی در طول جراحی برای مشخص کردن نواحی حساس مغز نزدیک به تومورها انجام گردید. یافته ها: تومورهای مغزی در دو بیمار به طور کامل و در یک بیمار به طور نسبی در طول جراحی ها برداشته شدند. بعد از جراحی برداشتن تومورها، بیماران دچار هیچ گونه ضایعات عصبی و روانی نگردیدند. دو ماه بعد از جراحی ها دو تن از بیماران هیچ حمله ی تشنجی نداشته اند و بیمار سوم به طور قابل ملاحظه ای از حملاتش کاسته شد. نتیجه گیری: جراحی مغز در حالت هوشیاری کامل یک روش مطمئن است که به ما کمک می نماید که ضایعات را با حداقل تهاجم بافتی از مناطق حساس حرکتی و حسی و مناطق غیر حساس مغز خارج نماییم.
صدیقه گلی پور، سارا حقیقت، داوود معنوی پور،
دوره ۲، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۳ )
چکیده
مقدمه: داوطلبین واکنش اضطراری گروههای مردمی هستند که پس از وقوع بلایا و حوادث طبیعی نقش حیاتی بر عهده دارند. معنای زندگی میتواند در پایداری، انگیزش درونی و دستیابی این مردم در طی فعالیتهای نجات آنان نقش بسزایی داشته باشد. هدف از انجام این پژوهش، بررسی رابطۀ هوش معنوی و هوش اخلاقی به عنوان متغیرهایی مهم در معنای زندگی در بین یک گروهی از داوطلبین ایرانی واکنش اضطراری در سال ۱۳۹۳-۱۳۹۲ بود. مواد و روشها: جامعۀ پژوهش کلیۀ داوطلبین واکنش اضطراری را در شهر ری از توابع تهران شامل میشد. آزمودنیهای پژوهش ۱۸۴ نفر مرد و زن بودند که به شیوۀ نمونهگیری تصادفی چند مرحلهای انتخاب شدند. برای اندازهگیری متغیرها از پرسشنامههای هوش معنوی، هوش اخلاقی و معنای زندگی استفاده شد. برای تحلیل آماری دادهها از روشهای آماری ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چند متغیری و آزمون t استفاده گردید. یافتهها: نتایج نشان دادند میان هوش معنوی با معنای زندگی و هوش اخلاقی با معنای زندگی رابطۀ مثبت معنیداری وجود دارد. نتایج نشان دادند که هوش معنوی در مردان حدود ۵/۶ درصد و در زنان حدود ۱۸/۶ درصد از پراکندگی مشاهده شده در معنای زندگی را تبیین میکند. علاوه براین هوش اخلاقی در مردان حدود ۱۳/۲ درصد و در زنان حدود ۶/۸ درصد از پراکندگی مشاهده شده در معنای زندگی را تبیین میکند. بین هوش معنوی، هوش اخلاقی و معنای زندگی در مردان و زنان تفاوت معنیداری وجود نداشت. نتیجه گیری: این یافتهها به نقش کلیدی هوش معنوی و اخلاقی با معنای زندگی در داوطلبین واکنش اضطراری اشاره می کنند.
رضا ماستری فراهانی، خلیل محمدی نسب، فاطمه فدایی فتح آبادی،
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه: گزارش شده است که تنسنجی جمجمۀ عصبی و هوش تأثیرات دوطرفه دارند. هدف از تحقیق حاضر، مطالعۀ رابطۀ بین تنسنجی جمجمۀ عصبی و ضریب هوشی در دانشجویان ساکن در مناطق گرمسیر و سردسیر در ایران است. مواد و روشها: روش تحقیق حاضر مقایسهای و توصیفی تحلیلی است. تعداد کلی عبارت از ۱۰۰ نفر از دانشجویان پزشکی سالم آذری زبان بود. طول، عرض و ارتفاع جمجمۀ عصبی بهوسیلۀ کالیپر مارتین سالر اندازهگیری گردید. ظرفیت مغز دانشجویان با استفاده از فرمول Pearson Lee مشخص گردید. در مرحلۀ بعد، همۀ دانشجویان با آزمون هوشی وکسلر آزمایش شدند. تصویربرداری تشدید مغناطیسی در ۱۰ نفر از دانشجویان با بالاترین ضریب هوشی و ۱۰ نفر از دانشجویان با پایینترین ضریب هوشی انجام شد. رابطۀ بین حجم لوبهای فرونتال و تمپورال با مقیاس کامل هوشی ارزیابی گردید. یافتهها: نتایج نشان دادند که ظرفیت بالاتر مغز با بیشترین ضریب هوشی همراه بود. تفاوتهای قابل توجهی بین دانشجویان دختر و پسر از مناطق گرمسیر و سردسیر مشاهده شد. میزان بالاتر مقیاس کامل هوشی در دانشجویان پسر با حجم بزرگتری از لوب فرونتال همراه بود. بالاترین ضریب هوشی در دانشجویان دختر با حجم بزرگتری از لوب تمپورال مشاهده گردید. مقیاس کامل هوشی با حجم لوب فرونتال و لوب تمپورال به ترتیب در دانشجویان پسر و دختر ارتباط دارد. نتیجهگیری: این مطالعه یک رابطهای را بین آب و هوا، حجم مغز و حجم لوبهای فرونتال و تمپورال با مقیاس کامل هوشی نشان داد.
مژگان رحیمی، پویا کلانی،
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه: مدیریت بیهوشی و جراحی از ترومای شکمی اغلب چالشبرانگیز میباشند. توصیف بیمار: در این مطالعۀ موردی، ما پسر بچهای ١٠ ساله با ترومای نافذ قدام شکمی به وسیلۀ میله آهنی را معرفی کردیم. یافتهها: بعد از باز کردن شکم، هیچ یک از احشاء شکمی آسیب ندیده بودند. نتیجهگیری: موقعیتیابی برای انتوباسیون و برش میلۀ آهنی مورد بحث قرار گرفت.
احمد علی پور، مهناز علی اکبری دهکردی، سمیرا حسن زاده پشنگ، رضا فرجی،
دوره ۴، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه: هوش هیجانی به عنوان یکی از مهم ترین اجزاء سلامت روانی و جسمانی در نظر گرفته شده است. هدف اصلی از مطالعۀ حاضر بررسی تأثیرات آموزش هوش هیجانی بر سلامت روان در میان بیماران بستری در بخش قلب بیمارستان شهید مدرس، تهران، ایران بود. مواد و روش ها: این پژوهش یک مطالعۀ نیمه تجربی بود و اجزای آن همۀ زنان بستری شده با بیماری عروق کرونر بود. از این ها ۳۰ نفر توسط نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند: گروه های آزمایش و کنترل. پس از سنجش سلامت روان توسط پرسشنامۀ سلامت عمومی، دورۀ آموزشی هوش هیجانی به گروه آزمایش در ۷ جلسۀ ۹۰ دقیقهای آموزش داده شد. پس از اتمام فرایند آموزش، هر دو گروه آزمایش و کنترل توسط پرسشنامۀ سلامت عمومی دوباره مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها نشان داد که دورۀ آموزشی هوش هیجانی میزان سلامت روان و همچنین اجزاء مختلف عملکرد اجتماعی را افزایش داد و میزان افسردگی و علایم جسمانی در گروه آزمایش را کاهش داد. اگرچه این آموزش بر سطح اضطراب در این بیماران اثر نداشت. نتیجه گیری: آموزش هوش هیجانی نقش مهمی در افزایش میزان سلامت روان در میان زنان با بیماری عروق کرونر دارد. این آموزش می تواند در برنامه های مداخلات درمانی و پیشگیری مانند برنامه های آموزشی برای بیماران با بیماری قلبی -عروقی استفاده شود.
آناهیتا خدابخشی کولایی، فیروزه سلامی، فریما محمدی،
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه: حافظه بینایی و هوش فضایی مهمترین استعدادهای ورزشکاران کاراته است. از این رو پژوهش حاضر حافظه بینایی و هوش فضایی دختران کاراتهکار که با کاتا و کومیته تمرین میکردند را مورد بررسی قرار داد. مواد و روشها: روش این پژوهش علّی –پس رویدادی بود. ۱۷۰ ورزشکار دختر که کاراته تمرین میکردند زیر نظر فدراسیون کاراته ایران انتخاب شدند. ۹۰ ورزشکار کاتا تمرین میکردند و ۸۰ نفر از آنها کومیته تمرین میکردند. نمونهها با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل دو پرسشنامه حافظه بینایی ژان لوییی سلیه و پرسشنامه تجسم فضایی مینه سوتا بود. یافتهها: نتایج نشان داد که دختران ورزشکاری که کاتا تمرین کردند به طور معنیداری حافظه بینایی بالاتری نسبت به گروه کومیته داشتند. با این حال در این دو گروه بین هوش فضایی تفاوتی وجود نداشت.
نتیجهگیری: دادههای ما نشان داد که حافظه بینایی و هوش فضایی خیلی ضروری هستند و در کاراته نقش کلیدی را ایفاء میکنند. برای رسیدن به نتایج بهتر در رقابتهای کاراته، به نظر میرسد تمرین و تقویت این مهارتها بسیار مهم است.
فاطمه ترحمی، سامان خادم، آرزو فرج پور، حامد بیضایی،
دوره ۶، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: رضایتمندی بیمار یکی از شاخصهای مهم کیفیت مراقبتهای بهداشتی است. پرسشنامۀ Iowa سنجش رضایتمندی بیماران از مراقبت های بیهوشی یکی از قویترین پرسشنامههای اندازهگیری رضایت بیمار در مراقبتهای بیهوشی است. با این حال نسخه فارسی این پرسشنامه در دسترس نیست. از این رو این مطالعه به بررسی روایی و پایایی نسخه فارسی پرسشنامه ISAS میپردازد. این پرسشنامه شامل ۱۱ سؤال (۳ سؤال در ارتباط با درد بیمار، ۶ سؤال در ارتباط با تجربههای بیمار حین عمل و ۲ سؤال در ارتباط با رضایتمندی بیمار) است. درد بیمار یکی از مهمترین عواملی است که رضایتمندی بیمار از مراقبت بیهوشی را تعدیل میکند. مواد و روشها: در این مطالعه بالینی، ۲۳۰ بیمار کاندید جراحی چشم با بیحسی توپیکال وارد مطالعه شدند. پس از کسب رضایت آگاهانه، نسخه فارسی پرسشنامه ISAS در حین و یک ساعت پس از عمل برای آنها تکمیل شد. پایایی، روایی صوری، محتوا، همزمان و اعتبار معیار مورد بررسی قرار گرفت. یافتهها: پرسشنامه برای ۲۰۵ بیمار تکمیل شد. میانگین سنی ۲۶/۶۱±۶۸/۱۰، شامل ۹۸ (۴۷/۸ درصد) مرد و ۱۰۷ (۵۲/۲ درصد) زن بود. میانگین نمرات ISAS بیماران ۰/۶۵±۱/۰۲ با دامنه ۱/۵۵- تا ۲/۰۰ بود. ضریب الفای کرونباخ ۰/۷۱ بود و همبستگی مثبت و معنیدار بین نمرات آزمون ری تست وجود داشت. روایی صوری و محتوایی مورد تأیید قرار گرفت. همچنین همبستگی معنیدار با رضایتمندی جراح و نمرات آنالوگ بصری مشاهده شد که مبین روایی همزمان و معیار است. در این مطالعه رضایتمندی درد به طور گسترده در نظر گرفته شد و با VAS مقایسه شد. همبستگی معنیداری بین پرسشنامه ISAS و VAS (رr=-۰/۵۲۴،رP=۰/۰۰۰۱) وجود داشت. نتیجهگیری: یافتههای این مطالعه روایی و پایایی نسخه فارسی پرسشنامۀ سنجش رضایت از مراقبتهای بیهوشی ISAS را تایید مینماید. علاوه بر این دادههای ما نشان میدهد که این پرسشنامه به طور کامل برای رضایت بیمار از بیحسی و درد مفید است.
زهرا پارسائی مهر، زهره محمدزاده تبریزی، علی تاجآبادی، زهره ساقی، سعید قلعه نویی،
دوره ۷، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: حملات کاهش گذرای هوشیاری یکی از علل شایع مراجعه به بیمارستان است. سنکوپ و تشنج می توانند باعث کاهش گذرای هوشیاری شوند. سنکوپ و تشنج میتوانند پیامدهای یکدیگر باشند. ویژگیهای مشترک آنها اغلب منجر به تشخیص نادرست میشود. توصیف بیمار: هدف از این مطالعه، ارائه یک بیمار (مرد، بالای هشتاد سال) بود که به مدت ۶ سال به دلیل حملات کاهش گذرای هوشیاری مرتبط با تشنج تحت درمان آنتی اپیلپتیک بوده است. یافتهها: به دلیل بروز مکرر حملات مشکوک به سنکوپ، ضربانساز دو حفرهای برای وی تعبیه شده است. پس از پیگیری سه ساله، گزارشی از وقوع حملات کاهش گذرای هوشیاری نداشته است. نتیجهگیری: فراوانی حملات کاهش گذرای هوشیاری و خطرات ناشی از آن بر اهمیت بررسی، تشخیص و درمان مناسب تأکید دارد. اخذ شرح حال کامل، معاینه دقیق و ارزیابی پاراکلینیکی، میتواند برای تشخیص بسیار مفید باشد. یک تشخیص نادرست میتواند باعث مشکلات اقتصادی، روانی و اجتماعی شود.
سیده نگین سید فخاری، فؤاد قادری،
دوره ۷، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: اختلال طیف اتیسم یک اختلال تکامل ذهنی است که در سالهای اولیه زندگی رخ میدهد و با اختلالات اجتماعی، مشکلات ارتباطی کلامی و غیرکلامی و همچنین بروز رفتارهای کلیشهای مشخص میشود. توانبخشی کودکان اتیستیک در مراحل آغازین رشد که انعطافپذیری مغز بالاست؛ منجر به بهبود روند درمان شده و امکان بهرهبرداری از استعدادهای آنها را فراهم میآورد. به عبارت دیگر تشخیص و درمان دیرهنگام، عملکرد غیرقابل تغییر این کودکان را تا بزرگسالی در پی خواهد داشت. با توجه به نقش چشمها بهعنوان یکی از ارزشمندترین منابع اطلاعاتی در تعاملات اجتماعی و الگوی متفاوت رفتارهای چشم در کودکان اتیستیک در پاسخ به محرکهای اجتماعی، روش غیرتهاجمی ردیابی چشم رویکردی مناسب در تشخیص زودهنگام این اختلال به شمار میرود. بدین ترتیب میتوان چگونگی پردازش محرکهای بصری در افراد مبتلا به اختلال طیف اتیسم در سنین مختلف را مورد بررسی قرار داد. نتیجهگیری: پژوهش حاضر مروری بر پژوهشهای انجام شده در زمینه تحلیل دادههای ردیابی چشم بهمنظور شناسایی الگوی حرکت چشم در پاسخ به محرکهای اجتماعی در کودکان اتیستیک و عادی است. نتایج پژوهشهای انجام شده تایید میکنند که ردیابی چشم رویکردی مؤثر در تشخیص الگوهای رفتاری متفاوت چشم در کودکان اتیستیک در مقایسه با کودکان عادی میباشد. این تفاوتها میتوانند مبنایی برای ایجاد سیستمهای هوشمند غربالگری کودکان مبتلا به اتیسم باشند.
ساناز عینی، زهره هاشمی،
دوره ۸، شماره ۳ - ( ۴-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: یکی از عمدهترین مسائلی که بیماران مبتلا به سرطان با آن مواجهاند، استرس و اضطراب است. از سوی دیگر مذهب و منابع معنوی عوامل بسیار تأثیرگذاری بر سلامت روان هستند. هدف از این پژوهش بررسی نقش مقابله مذهبی، هوش معنوی و بهزیستی معنوی در پیشبینی استرس ادراکشده بیماران مبتلا به سرطان بود. مواد و روشها: در این پژوهش مقطعی -توصیفی ۱۲۰ بیمار مبتلا به سرطان که در سال ۱۳۹۸ در بخش خون و انکولوژی بیمارستان امام خمینی اردبیل بستری و تحت درمان بودند، بهعنوان نمونه هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای جمعآوری اطلاعات شامل مقیاس استرس ادراکشده، مقیاس مقابله مذهبی، مقیاس هوش معنوی و پرسشنامه بهزیستی معنوی بود. یافتهها: رابطه منفی و معنیدار بین استرس ادراکشده با بهزیستی معنوی (β=-۰/۳۵۹: p<۰/۰۰۱)، هوش معنوی (β=-۰/۱۷۰: p<۰/۰۰۷)، مقابله مذهبی مثبت (β=-۰/۱۷۲: p<۰/۰۱۱) و رابطه مثبت و معنیدار با مقابله مذهبی منفی (β=۰/۳۲۸: p<۰/۰۰۱) در افراد مبتلا به سرطان وجود دارد. بهزیستی معنوی، مقابله مذهبی و هوش معنوی ۷۰ درصد از واریانس نمرات استرس ادراکشده بیماران مبتلابه سرطان را پیشبینی کردند (p<۰/۰۱). نتیجهگیری: یافتههای ما نشان داد که مقابله مذهبی مثبت و منفی، هوش معنوی و بهزیستی معنوی با استرس ادراکشده رابطه داشته و میتواند نگرش فرد به بیماری را توضیح دهد. لذا آموزش بیماران جهت توانمندسازی آنها در این زمینهها تأثیرات سودمندی بر کیفیت زندگی مرتبط با سلامت آنها دارد.
حکمت فرجپور، بهناز بنی محمد شتربانی، مریم رفیعی بهارلو، حاجیه لطفی،
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( ۷-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: بهینهسازی فرآیندهای مهندسی بافت نیازمند مدلهایی است که نتایج ساختاری و عملکردی را با شناسایی ارتباطات بین پارامترهای مختلف و تحلیل فرایندهای گوناگون، پیشبینی نماید. طبق مطالعات مرتبط پزشکی، هوش مصنوعی پتانسیل قابل توجهی جهت تحلیل و پیش بینی داده نشان داده است. در مطالعه حاضر مقالات در دسترس در زمینه کاربردهای هوش مصنوعی در پزشکی بازساختی و مهندسی بافت از گوگل محقق و پابمد، انتخاب و مطالعه شدند. هوش مصنوعی میتواند در طراحی، تعیین ترکیبات، ساخت، پیشبینی ویژگیهای زیست مواد مختلف و داربستها، پیشبینی رفتارهای سلولی، جایگزینی مطالعات حیوانی و کنترل واکنشهای زیستی نقش موثر ایفا نماید. به علاوه، استفاده از هوش مصنوعی منجر به صرفهجویی در زمان و هزینه، تسریع و تسهیل دستیابی به نتایج بهینه میگردد. نتیجهگیری: بکارگیری هوش مصنوعی، شامل یادگیری ماشینی و یادگیری عمیق، در حوزه پزشکی بازساختی و مهندسی بافت تحلیل تمامی انواع دادههای جدولی و تصویری را امکانپذیر ساخته و پتانسیل قابل توجهی جهت تحلیل داده، بهینهسازی و پیشبینی نشان داده است.
فرید سامی فر، سهیل سامی فر، فرزانه وفایی، علی گرجی،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: در سالهای اخیر، تکنیکهای هوش مصنوعی (AI) به سرعت در حال تبدیل شدن به اقدامات بالینی مانند فرآیندهای تشخیص و پیشآگهی، ارزیابی اثربخشی درمان و پایش بیماری هستند. مطالعات قبلی نتایج جالبی را در مورد کارایی تشخیصی روشهای هوش مصنوعی در افتراق بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) از افراد سالم یا سایر بیماریهای دمیلینهکننده نشان دادهاند. یک بررسی سیستماتیک جامع در مورد نقش هوش مصنوعی در تشخیص ام اس وجود ندارد. هدف ما انجام یک بررسی سیستماتیک برای مستندسازی عملکرد هوش مصنوعی در تشخیص MS بود. در این مطالعه، ما یک جستجوی جامع و سیستماتیک با استفاده از پایگاه داده PubMed انجام دادیم. تمام مطالعات اصلی که بر یادگیری عمیق یا هوش مصنوعی برای تجزیه و تحلیل روشهایی با هدف تشخیص MS با استفاده از تصاویر MRI متمرکز بودند، در مطالعه ما گنجانده شدند. مواد و روشها: برای این بررسی، PubMed را برای مطالعاتی در مورد کاربرد هوش مصنوعی در MS با استفاده از تصاویر MRI منتشر شده به زبان انگلیسی طی دوره ۲۰۱۰-۲۰۲۳ جستجو کردیم. استراتژی جستجو بر اساس کلمات Mesh و ترکیب آنها بود. همه مطالعات مرور شدند، اما تنها مرتبطترین آن ها در این مرور مورد استفاده قرار گرفتند. یافتهها: هوش مصنوعی با استفاده از روشهای یادگیری عمیق میتواند بروز اماس و عوارض آن را بر اساس عوامل خطر بیماری پیشبینی کند. و هزینه و زمان صرف شده برای آزمایشهای مختلف پزشکی را کاهش میدهد. هوش مصنوعی با استخراج اطلاعات و انجام پردازشهای لازم با استفاده از روشهایی مانند CNN این امکان را فراهم میکند. نتیجهگیری: تشخیص بیماری ام اس بر اساس نشانگرهای جدید و هوش مصنوعی، زمینه تحقیقاتی رو به رشدی با تصاویر MRI است، همه این نتایج نشان میدهد که با پیشرفت در هوش مصنوعی، نحوه نظارت و تشخیص بیماران ام اس میتواند تغییر کند. با این حال، چالشهای متعددی از جمله درک بهتر اطلاعات انتخابشده توسط الگوریتمهای هوش مصنوعی، اعتبارسنجی چند مرکزی و طولی مناسب نتایج، و جنبههای عملی مربوط به یکپارچهسازی سختافزار و نرمافزار باقی مانده است. به طور کلی اهمیت حیاتی نظارت انسانی برای بهینهسازی و استفاده کامل از پتانسیل رویکردهای هوش مصنوعی را نمی توان نادیده گرفت.
الیاس مزروعی راد، محمدرضا دستوری، سید علی زنده باد،
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( ۴-۱۴۰۳ )
چکیده
مقدمه: هدف اصلی این مقاله بررسی انتقادی و مقایسه روشهای تشخیصی مرسوم بیماری آلزایمر با تأکید ویژه بر پتانسیل پیشگامانه نشانگرهای زیستی و روشهای نقشهبرداری مغز است. با توجه به افزایش جهانی موارد آلزایمر، نیاز فوری به رویکردهای تشخیصی نوآورانه ای وجود دارد که فراتر از روش های سنتی است، که اغلب فاقد دقت و صحت پیش بینی هستند. این مطالعه به بررسی جامعی از ابزارهای تشخیصی پیشرفته از جمله هوش مصنوعی مانند یادگیری ماشین و یادگیری عمیق، روشهای نقشه برداری مغز مانند الکتروانسفالوگرافی و تصویر برداری تشدید مغناطیسی ، و نشانگرهای زیستی مانند پروتئین تاو و بتا آمیلوئید میپردازد که میتوان آنها را از طریق روشهای نوآورانه بصری و دستی شناسایی کرد. این تحقیق همچنین اهمیت ایجاد پروتئین اولیه در خون بیماران آلزایمر را که قبل از شروع علائم رخ میدهد، بررسی میکند و فرصتی حیاتی برای مداخله زودهنگام فراهم میکند که میتواند تاثیر زیادی بر نتایج درمان داشته باشد. نتیجه گیری: نتیجهگیری بر پتانسیل تحولآفرین ترکیب روشهای نقشهبرداری مغز با تحلیل دستی تأکید دارد. این رویکرد امکان شناسایی تغییرات ساختاری و فعالیت مغز مرتبط با آلزایمر را فراهم میکند و تشخیص زودهنگام و دقیقتر را تسهیل میکند. همچنین مطالعات نشان میدهد که سطح پروتئینهای مشتق از مغز در مایع مغزی نخاعی به طور قابلتوجهی بالاتر از خون است، جایی که آنها توسط پروتئینهای پلاسما فراوان مانند آلبومین و ایمونوگلوبولینها رقیق میشوند. این کشف نگرانیهایی را در مورد قابلیت اطمینان تشخیصهای بالینی فعلی ایجاد میکند و بر نیاز به اعتبارسنجی شاخصهای تشخیصی جدید از طریق تکنیکهای دستی مبتنی بر هوش مصنوعی در برابر استانداردهای آسیبشناسی عصبی تأکید میکند. در پایان، مطالعات نشان میدهد ادغام ارزیابیهای شناختی، نشانگرهای زیستی، روش های نقشه برداری مغزی و تستهای مولکولی با بهره گیری از هوش مصنوعی میتواند پیشرفت قابلتوجهی را در دقت و صحت تشخیصی نشان دهد که میتواند برای مدیریت و درمان بیماران آلزایمر بسیار ضروری باشد.