۵ نتیجه برای کوتاه مدت
زهرا برزو، محمد امین عدالت منش،
دوره ۳، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه: اوتیسم، یک اختلال تکاملی -عصبی پیچیده است که توسط اختلالات اجتماعی، مشکلات ارتباطی، الگوهای محدود، تکراری و کلیشهای از رفتارها توصیف میشود. تغییر در سطح سرمی فاکتور نوروتروفیک مشتق از مغز در سببشناسی اوتیسم نقش مهمی را ایفاء میکند. به هر حال نیاز است سطوح سرمی و مکانیسم عمل فاکتور نوروتروفیک مشتق از مغز در اوتیسم مشخص شود. لذا این مطالعه به بررسی تعیین سطوح سرمی فاکتور نوروتروفیک مشتق از مغز و ارتباط آن با حافظۀ کاری در مدل حیوانی اوتیسم القاء شده با والپروئیک اسید میپردازد. مواد و روشها: موشهای صحرایی ماده نژاد اسپراگ داولی به دو گروه دریافت کنندۀ فسفات بافر سالین و گروه دریافت کنندۀ والپروئیک اسید تقسیم شدند. موشهای صحرایی باردار والپروئیک اسید (۵۰۰ میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن درون صفاقی) یا فسفات بافر سالین را ۱۲/۵ روز بعد از بارداری دریافت نمودند. نوزادان را در ۳۰ و ۶۰ روز پس از تولد مورد ارزیابی قرار دادیم. بهمنظور سنجش تغییر حافظۀ کاری و رفتارهای تناوبی حیوانات، آزمون مازY شکل استفاده شد. بهعلاوه، سطح سرمی فاکتور نوروتروفیک مشتق از مغز به روش الایزا مورد سنجش قرار گرفت. یافتهها: افزایش رفتارهای تناوبی در آزمون ماز Y شکل در گروه دریافت کنندۀ والپروئیک اسید در مقایسه با موشهای صحرایی کنترل مشاهده شد. سطوح سرمی فاکتور نوروتروفیک مشتق از مغز در موشهای صحرایی گروه والپروئیک اسید به طور قابل توجهی از گروه فسفات بافر سالین بالاتر بود. نتیجهگیری: افزایش فاکتور نوروتروفیک مشتق از مغز همراه با افزایش رفتارهای تناوبی در موشهای صحرایی دریافت کنندۀ والپروئیک اسید همراه بود که نقش حیاتی این پروتئین را در حافظۀ کاری افراد مبتلا به اوتیسم پیشنهاد میدهد.
فروغ اکرمی، محمد امین عدالت منش،
دوره ۴، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه: احساس استرس در طی بارداری شایع میباشد و برخی زنان باردار میزانی از سطح اضطراب را تجربه میکنند. استرس قبل از تولد، فعالیت محور هیپوتالاموس -هیپوفیز -آدرنال در نوزادان و اثرات گیرندههای گلیکوکورتیکوئید در هیپوکامپ را تغییر میدهد. بسیاری از محققان مهارکنندههای هیستون داستیلازی را بهعنوان یک گروه جدیدی از داروها که شکلگیری حافظۀ بلندمدت را بهبود میبخشند، توصیف کردهاند. این داروها میتوانند حافظه در حیوانات طبیعی همچنین در حیوانات با اختلالات مغزی را بهبود ببخشند. هدف از این مطالعه بررسی اثرات محافظت کنندگی عصبی سدیم بوتیرات بهعنوان یک مهارکنندۀ هیستون داستیلازی بر بهبود عملکرد شناختی در نوزادان موش صحرایی تازه متولد شده از مادر تحت استرس بود. مواد و روشها: ۱۵ موش صحرایی مادۀ باردار، شوک کف پا را (۵ بار در روز و در شدت جریان ۱ میلیآمپر و فرکانس ۵۰ میلیهرتز با فواصل ۳ دقیقه به مدت ۲ ثانیه) بین روز ۱۲ تا ۱۸ از بارداری دریافت کردند. نوزادان متولد شده از این مادران در سه گروه درمان شامل شوک، شوک + سدیم بوتیرات ۰/۳۵ گرم در هر لیتر و شوک + سدیم بوتیرات ۳/۵ گرم در هر لیتر طبقهبندی شدند. نوزادان متولد شده از مادرانی که تحت هیچ شوکی در دوران بارداریشان نبودند، بهعنوان گروه کنترل استفاده شدند. برای ارزیابی حافظۀ کاری آزمون ماز Y در روزهای ۳۰ و ۶۰ پس از زایمان انجام شد. سپس سطح سرمی فاکتور رشد عصبی با ELISA اندازهگیری شد. یافتهها: رفتارهای تناوبی در گروه شوک به طور معنیداری کاهش یافت. یک افزایش معنیداری در گروه دریافت کنندۀ سدیم بوتیرات در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد. بهعلاوه تجویز سدیم بوتیرات، سطح سرمی فاکتور رشد عصبی را افزایش داد. حافظۀ کاری و سطح سرمی فاکتور رشد عصبی در مدل استرس شوک کف پا کاهش یافت. نتیجهگیری: تجویز سدیم بوتیرات یک اثر محافظت کنندگی عصبی را احتمالأ از طریق افزایش فاکتور رشد عصبی نشان داد و ممکن است عملکرد شناختی نوزادان با استرس پیش از تولد را بهبود ببخشد.
مهدی افضلی نیا، ایمان الله بیگدلی، جواد صالحی فدردی،
دوره ۹، شماره ۲ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: یکی از مجادلات چالش برانگیز عمده در علوم شناختی نقش توجه در آگاهی است. اعتقاد کلی بر این است که توجه برای آگاهی ضرروری است. با این وجود، برخی پژوهشها در موقعیتهایی مانند حافظه حسی نشان دادهاند که آگاهی بدون توجه رخ میدهد. در پژوهشهای پیشین، استفاده از تکالیف دوگانه حافظه حسی که در آنها برای بررسی آگاهی در تکلیف مرکزی، توجه به صورت مکانی به تکلیف جانبی منحرف شده است، مشکل انتظارات و دانش پیشین در ادراک محرک را ایجاد کرده است. هدف مطالعه حاضر، بررسی استلزام توجه برای آگاهی در حافظه حسی با استفاده از پارادایم تعدیل یافته استروپ بود. مواد و روشها: ۳۰ نفر شرکتکننده به شیوه نمونهگیری داوطلبانه و به صورت تصادفی در دو گروه گزارش ناقص و گزارش کامل انتخاب شدند. یافتهها: شرکتکنندگان به صورت معنیداری پاسخهای صحیح بیشتری در گروه گزارش ناقص، نسبت به گروه گزارش کامل در هر دو شرایط همخوان و ناهمخوان داشتند. این نشان میدهد که سوگیری توجه به پردازش واژه در شرایط ناهمخوان، پاسخهای صحیح را نسبت به موقعیت همخوان کاهش نداد. نتیجهگیری: توجه برای آگاهی در حافظه حسی ضروری نیست.
افسانه مرادی، فرزانه پولادی، وحید فرنیا، مصطفی علیخانی،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: با افزایش استفاده از رایانه ها و اینترنت، اعتیاد به بازی های رایانه ای بهعنوان یک اختلال روانپزشکی جدید مطرح شده است. شواهد زیادی نشان داده است که در سطح مدارهای عصبی، اعتیاد به بازیهای رایانه ای مشابه اعتیاد به مواد مخدر است، اگرچه مطالعات بسیار کمی در مورد مقایسه عملکردهای مغز وجود دارد. مطالعه حاضر با هدف مقایسه کارکردهای اجرایی سرد بین افراد معتاد به بازی، بیماران معتاد به مواد مخدر (هروئین و مت آمفتامین) و افراد عادی انجام شد. مواد و روشها: نمونه شامل ۱۸۰ مرد (۴۵ نفر در ۴ گروه بیماران معتاد به هروئین، بیماران متامفتامین، افراد معتاد به بازی های رایانهای و افراد عادی) بود که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. برای تعیین حافظه کاری دیداری، توجه پایدار و حافظه کاری شنیداری از آزمون N-back، آزمون عملکرد پیوسته و آزمون پاسات استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چند متغیره و تحلیل واریانس تک متغیره استفاده شد. یافتهها: نتایج نشان داد که مقادیر حافظهکاری دیداری، توجه پایدار و حافظه کاری دیداری شنیداری در گروههای وابسته به مواد در مقایسه با گروههای عادی و وابسته به بازی بهطور معنیداری کمتر بود. نتیجهگیری: بهنظر میرسد گروه وابسته به بازی از نظر کارکردهای اجرایی سرد کاملاً مشابه گروه عادی است و هیچ شباهتی بین گروه وابسته به بازی و گروه وابسته به مواد وجود ندارد.
گلزار حسینی، زلیخا چارباش،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: اختلال نقص توجه/ بیشفعالی یکی از شایعترین اختلالات در کودکان است که به طور مستقیم آینده تحصیلی و کاری کودکان را تحت تاثیر قرار می دهد. از این رو در این پژوهش به تأثیر تمرینات شناختی اسپارک بر دو مؤلفه اصلی تمرکز و حافظه کاری در این اختلال میپردازیم. مواد و روشها: روش پژوهش از نوع آزمایشی نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری بود. این پژوهش بر روی کودکان دختر پایه اول تا سوم مدارس شهر مهاباد انجام شد. روش نمونهگیری هدفمند و روش تقسیم کودکان در گروهها تصادفی بود. حجم نمونه ۳۰ نفر بود که ۱۵ نفر در گروه آزمایش و ۱۵ نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. دادهها با استفاده از آزمون هوش وکسلر برای کودکان (ویرایش چهارم) جمع آوری و با آزمون واریانس با اندازهگیریهای مکرر مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافتهها: نتایج بهدستآمده از تحلیل واریانس برای متغیرهای وابسته نشان داد که در گروه درمان، نمرات متغیرهای تمرکز و حافظه کاری در مرحله پسآزمون و پیگیری نسبت به مرحله پیشآزمون افزایش معنیداری داشت. نتیجهگیری: دادههای ما نشان داد که انجام تمرینات ادراکی- حرکتی اسپارک بر تمرکز و حافظه کاری کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه- بیشفعالی، رویکردی موثر و قابل استفاده در طراحی برنامههای مداخلهای است.